جدول جو
جدول جو

معنی برچک - جستجوی لغت در جدول جو

برچک
((بَ چَ))
تیغه شمشیر
تصویری از برچک
تصویر برچک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریک
تصویر بریک
آنولپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بریک
تصویر بریک
فزونی یافته همایون فرخنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمک
تصویر برمک
(پسرانه)
عنوان اجداد خاندان برمکیان و در اصل عنوان و لقبی بوده که به رئیس روحانی معبد بودایی بلخ می دادند، برمک معروف پدربزرگ یحیی وزیر مشهور هارون الرشید است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بردک
تصویر بردک
افسانه، چیستان لغز چیستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براک
تصویر براک
ماهی نوکدار از آبزیان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی ک برچخ نیزه کوچک از خنجر دورویه سه کشور گرفتنش - وز برچخ سه پایه دو سلطان شکستنش (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برقک
تصویر برقک
برفک (در گویش شیرازی) زرک (زر ورق)
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی است که در زبان ولب وغیره پیدا شود (بیشتر در کودکان) مرضی در دهان که بعلت حمله یکنوع قارچ بنام مو کورمیکوز بوجود میاید. علامت آن یکنوع غشا سفید رنگی است مه مخاط زبان و حلق و گلو را میپوشاند و تولید درد در نواحی حلق و ته دهان میکند و مرض با تب همراه است قلاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرچک
تصویر پرچک
قسمی پنیر پر روغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرچک
تصویر کرچک
دانه ای درشت و روغن دار که روغن آن به عنوان مسهل به کار می رود، گیاه این دانه که علفی، یک ساله و از خانوادۀ فرفیون است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برزک
تصویر برزک
بزرک، تخم کتان که از آن روغن می گیرند، دانۀ گیاه کتان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرچک
تصویر غرچک
نادان ابله احمق
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره فرفیون ها که یکساله است و دارا برخی گونه های پایا میباشد (گونه های پایا کرچک تا 6 متر ارتفاع نیز پیدا میکند و در آب و هوای گرم میرویند)، ارتفاع گونه های معمولی کرچک به حدود 2 متر نیز میرسد. انواع مذکور در نقاط معتدل (از جمله ایران) میرویند. برگها این گیاه دارا پهنک بزرگ و منفرد و پنجه یی شکل و دارا 5 تا 11 برید گی عمیق دندانه دار با دمبرگ دراز است. گلها یش خوشه یی و بطور متقابل با برگها انتهایی ساقه قرار دارد و شامل دو نوع گل نر و ماده است. گل نر کرچک شامل کاسه ای مرکب از 5 تقسیم و تعداد بسیار پرچم با میله های منشعب است گل ماده نیز شامل 5 تقسیم است و درون آن مادگی با تخمدان سه خانه قرار دارد. میوه اش کپسول و پوشیده از خار و شامل سه دانه روغن دار است. دانه کرچک نسبت بگونه های مختلف از نظر بزرگی و وزن و رنگ فرق میکند و معمولا قد دانه ها بین 6 تا 26 میلیمتر و وزن آنها بین 70 میلی گرم تا 25، 1 گرم است و رنگ آنها بالوان خاکستر سیاه سفید قرمز قهوه یی میباشد. از دانه کرچک روغنی بدست میاورند که مصارف صنعتی و دارو یی دارد خروع بید انجیر. یا تخم کرچک. دانه کرچک را گویند که از آن کرچک گیرند (کرچک) یا روغن کرچک روغنی را گویند که از دانه های پوست کنده کرچک گیرند و دارا مصارف دارو یی و صنعتی است. یا کرچک چینی. گونه ای کرچک که بیشتر در چین و هند و چین و افریقا بعمل میاید و بصورت درختچه و پایا و دارا برگها بیضو و کشیده است. از دانه های آن مانند کرچک معمولی روغن تهیه میشود کرچک هندی بید انجیر ختایی کرچک ختایی دند حب السلاطین حب الملوک خروع چینی خروع صینی چیپال چیپال گوته جمال کوته شجر حب الخطا طاریقه. توضیح: دانه این گونه کرچک را حب الخطا ئی گویند. یا کرچک خطا یی (خطائی)، یا کرچک هندی
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ فَ))
ورقه نازکی از برف که در یخچال ها و دستگاه های سرد کننده ایجاد شود، نوعی بیماری که علامت آن غشای سفید رنگی است که مخاط زبان و دهان و حلق را می پوشاند، قلاع، نقطه های سفید یا نورانی متعدد بر صفحه تلویزیون یا رادار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بردک
تصویر بردک
((بَ دَ))
چیستان، معما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برچه
تصویر برچه
((بَ چَ))
نیزه کوچک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غرچک
تصویر غرچک
((غَ چَ))
نادان، ابله
فرهنگ فارسی معین
((کَ چَ))
گیاهی است از تیره فرفیون ها که یک ساله است و دارای برخی گونه های پایا می باشد. برگ های این گیاه دارای پهنک بزرگ و منفرد و پنجه ای شکل و گل هایش خوشه ای و به طور متقابل با برگ های انتهایی ساقه قرار دارد. میوه اش کپسول دار و پوشیده از خار و ش
فرهنگ فارسی معین
نوعی بیماری عفونی که عوارض آن ایجاد جوشش های سفید و زخم در دهان و حلق است و بیشتر در شیرخواران بروز می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برچخ
تصویر برچخ
نیزۀ کوچک، برای مثال از خنجر دورویه سه کشور گرفتنش / وز برچخ سه پایه دو سلطان شکستنش (خاقانی۲ - ۷۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرچک
تصویر غرچک
غرچه، نادان، کودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بردک
تصویر بردک
لغز، چیستان، افسانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برک
تصویر برک
قسمی از گلیم ترسو، خفتک تالاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رچک
تصویر رچک
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، وروغ، آجل، وارغ، رغ، رجغکبرای مثال ببندد دهان خود از فرط بخل / که برناید از سینۀ او رچک (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برک
تصویر برک
پرک، پره، پر کوچک، برگ کوچک، در علم زیست شناسی بال کوچک، تاج، افسر، سهیل، ستارۀ سهیل
فرهنگ فارسی عمید
نوعی پارچه ضخیم که در خراسان از پشم شتر یا کرک بز با دست بافند و از آن جامه زمستانی دوزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برک
تصویر برک
((بَ رَ))
ستاره سهیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رچک
تصویر رچک
((رَ چَ))
آروغ
فرهنگ فارسی معین
نوعی پارچۀ ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی به خصوص پالتو می دوزند، نوعی جامۀ ضخیم که در زمستان چوپانان بر تن می کنند یا روی دوش می اندازند
فرهنگ فارسی عمید