- بروسکان (پسرانه)
- نگارش کردی: بروسکان، بروسکه، جمع
معنی بروسکان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پوششی که جنگاوران قدیم بهنگام جنگ می پوشیدند، پوششی که در قدیم بهنگام جنگ برروی اسب میافکندند
جایی که در آن درخت سرو بسیار باشد
جایی که درخت سرو بسیار باشد، در موسیقی لحنی از سی لحن باربد، برای مثال چو بر دستان «سروستان» گذشتی / صبا سالی به سروستان نگشتی (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
برگستوان، روپوش و زره مخصوصی که هنگام جنگ بر تن می کردند یا روی اسب می انداختند
دو زانو نشستن، کوشش، استواری در کارزار
شبه قلیایی که آنرا از جوزالقی استخراج کنند. کریستالهای آن استوانه یی شکل بیرنگ و بی مزه است و از سمهای مهلک محسوب میگردد. در طب مورد استعمال دارد
صفت بیوسیدن، در حال انتظار و امیدواری یا نابیوسان. غیر منتظر غیر مترتب
جانی که گلهای خوشبو در آن بسیار باشد، باغ باصفا
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، سیان، پرسیان، پرشیان
در حال امیدواری، در حال طمع، در حال چاپلوسی
باغی که دارای گل های فراوان باشد، گلستان، بستان، پارک
ویوتکان اروسان ویوکان دغدکان
((بُ رُ))
فرهنگ فارسی معین
شبه قلیایی که آن را از جوزالقی استخراج کنند. کریستال های آن استوانه ای شکل، بی رنگ و بی مزه است و از سمّهای مهلک محسوب می شود
جایی که گل های خوشبو در آن بسیار باشد، باغ مصفا
نوعی خرما
گروندگان، مؤمنان
خانواده ای از باکتری ها که باعث ابتلا به بیماری تب مالت می شوند
لاتینی تازی گشته آتشفشان
اژدها، در افسانه ها، ماری با بال های بزرگ و چنگال های قوی و دم دراز که از دهانش آتش بیرون می آمد، مار بسیار بزرگ
زهدان، رحم