- برغمان
- اژدها
معنی برغمان - جستجوی لغت در جدول جو
- برغمان ((بَ غَ))
- مار بزرگ، اژدها
- برغمان
- مار بزرگ، اژدها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترزبان
مشکوک
کادو، هدیه
منتظم، مرتب، منظم
اهالی
درختی از تیره پروانه واران و سر دسته ارغوانیها که در ارتفاعات پایین (بین 180 تا 900 متر) میروید و برای زینت نیز کاشته میشود اکوان. ارغوانی منسوب به ارغوان برنگ ارغوان سرخ مایل به بنفش رنگی سرخ که به بنفشی زند سرخی که به سیاهی زند قرمز تیره آتشگون فرفیری، گل سرخ
یونانی تازی شده از بیماری های چشمی چشماک زخم سطحی قرنیه که با قرحه ای شروع میشود ارغامی
تحفه ای که از جایی بجایی دیگر برند سوغات ره آورد سفر
نیک وخوب وراست
کستی بندان
بر حسب دستور، بنا بامر مطیع
آنکه شک ندارد کسی که سوء ظن ندارد، بدون شک یقینا
کسی که نگاهدارنده باغ باشد
توقف، درنگ
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
محترم، لایق، دارای روح بزرگ، نام سردار افراسیاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، نام یکی از سرداران دوره ماد
مسئله، موضوع
در میان زردشتیان ایران و هندوستان از دیر باز بجای برسمهای نباتی برسمهای فلزی که از برنج و نقره ساخته میشود بکار میرود و آنها را روی برسمدان - که ظرفی است فلزی (طلا و نقره و مانند آن) - گذارند و آن را ماهروی هم گویند چه قسمت فوقانی آن دو انتهای برسم را نگاه میدارد بشکل تیغه ماه است
بالا آمدن، ظاهر شدن پدید گشتن، طلوع کردن (خورشید و ستاره)، برجستگی یافتن ور آمدن، ورم کردن، طول کشیدن: دو هفته برنیامد که