- برشان (پسرانه)
- امت
معنی برشان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشت یا چیز دیگر که روی آتش تف داده باشند کباب شده برشته شده، خوراکی است مرکب از گوشت و پیاز چرخ کرده که آنرا تفت دهند
حجت، دلیل قاطع وروشن
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
بسیار دانا، بسیار هوشمند، (به فتحه الف و کسره یا سکون ر) مرکب از ارش به معنای عاقل و دانا + ان پسوند کثرت یا مداومت، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
فرنود، نخش، پروهان
بامداد و شام
بالا شدن، بلند شدن
بریان کردن، تف دادن بو دادن، پختن
تیز نگاهی، بذله گویی، روی درهم کشیدن
گول، بدخوی
لاتینی تازی گشته آتشفشان
حجت، دلیل، دلیل قاطع
بریان کردن، تف دادن، بو دادن
اژدها، در افسانه ها، ماری با بال های بزرگ و چنگال های قوی و دم دراز که از دهانش آتش بیرون می آمد، مار بسیار بزرگ
برشته، کباب شده، کنایه از بسیار ناراحت، مضطرب و ناآرام
بریان کردن: تف دادن، کباب کردن
بریان کردن: تف دادن، کباب کردن
نوعی کبوتر صحرایی تیره رنگ با دمی سفید، قمری
بالا رفتن، بلند شدن، ایجاد شدن صدا، به گوش رسیدن صدا
پارسی تازی گشته ورشان کبوتر جنگلی در اوستایی ورشا به مانک بیشه و درخت آمده (پور داود یشت ها) این واژه را برهان نیز به نادرست تازی دانسته و در بیشتر واژه نامه های فارسی نیز تازی آمده نام دیگر پارسی آن کناد است در تازی بدان قمری نیز گویند که در فرهنگ عمید برابر است با (موسی کوتقی) یا موسا کو تقی (گویش مشهدی) و موسیچه (گویش بیرجندی) این پرنده که نام پارسی آن ماچوچه است یکی از گونه های ورشان است، جمع ورشان، از ریشه پارسی ورشان ها کنادها قمری بر سر سرو زند پرده عشاق تذرو ورشان نای زند بر سر هر مغروسی. (منوچهری) توضیح این کلمه در قاموسهای عربی لغت تازی محسوب شده. در اوستا بمعنی بیشه و درخت آمده. بار تولمه این لغت را درکلمه فارسی ورشان بمعنی کبوتر جنگلی ضبط کرده است
گروندگان، مؤمنان
برنده قاطع برا
داردوست