از قرای هرات است، (معجم البلدان) (تاج العروس) (مراصد الاطلاع) (الانساب سمعانی)، دهی است بهرات، (منتهی الارب)، دهکده ای است از دهات هرات، (مرآت البلدان ج 1 ص 160)، از قراء هرات است، (حاشیۀ تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110)، بین هرات و غور است، (حاشیۀ تاریخ سیستان ص 206) : روز شنبه دهم جمادی الاولی از هرات برفت باسوار و پیادۀ بسیار و پنج پیل سبکتر و منزل اول باشان بود، (تاریخ بیهقی ص 110)، احتمال اینکه باشان مرو و باشان هرات محل واحدی باشد نیز میرود
از قرای هرات است، (معجم البلدان) (تاج العروس) (مراصد الاطلاع) (الانساب سمعانی)، دهی است بهرات، (منتهی الارب)، دهکده ای است از دهات هرات، (مرآت البلدان ج 1 ص 160)، از قراء هرات است، (حاشیۀ تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110)، بین هرات و غور است، (حاشیۀ تاریخ سیستان ص 206) : روز شنبه دهم جمادی الاولی از هرات برفت باسوار و پیادۀ بسیار و پنج پیل سبکتر و منزل اول باشان بود، (تاریخ بیهقی ص 110)، احتمال اینکه باشان مرو و باشان هرات محل واحدی باشد نیز میرود
پارسی تازی گشته ورشان کبوتر جنگلی در اوستایی ورشا به مانک بیشه و درخت آمده (پور داود یشت ها) این واژه را برهان نیز به نادرست تازی دانسته و در بیشتر واژه نامه های فارسی نیز تازی آمده نام دیگر پارسی آن کناد است در تازی بدان قمری نیز گویند که در فرهنگ عمید برابر است با (موسی کوتقی) یا موسا کو تقی (گویش مشهدی) و موسیچه (گویش بیرجندی) این پرنده که نام پارسی آن ماچوچه است یکی از گونه های ورشان است، جمع ورشان، از ریشه پارسی ورشان ها کنادها قمری بر سر سرو زند پرده عشاق تذرو ورشان نای زند بر سر هر مغروسی. (منوچهری) توضیح این کلمه در قاموسهای عربی لغت تازی محسوب شده. در اوستا بمعنی بیشه و درخت آمده. بار تولمه این لغت را درکلمه فارسی ورشان بمعنی کبوتر جنگلی ضبط کرده است
پارسی تازی گشته ورشان کبوتر جنگلی در اوستایی ورشا به مانک بیشه و درخت آمده (پور داود یشت ها) این واژه را برهان نیز به نادرست تازی دانسته و در بیشتر واژه نامه های فارسی نیز تازی آمده نام دیگر پارسی آن کناد است در تازی بدان قمری نیز گویند که در فرهنگ عمید برابر است با (موسی کوتقی) یا موسا کو تقی (گویش مشهدی) و موسیچه (گویش بیرجندی) این پرنده که نام پارسی آن ماچوچه است یکی از گونه های ورشان است، جمع ورشان، از ریشه پارسی ورشان ها کنادها قمری بر سر سرو زند پرده عشاق تذرو ورشان نای زند بر سر هر مغروسی. (منوچهری) توضیح این کلمه در قاموسهای عربی لغت تازی محسوب شده. در اوستا بمعنی بیشه و درخت آمده. بار تولمه این لغت را درکلمه فارسی ورشان بمعنی کبوتر جنگلی ضبط کرده است