- برس
- مسواک
معنی برس - جستجوی لغت در جدول جو
- برس
- مهار شتر مسواک مسواک
- برس
- میوه سرو کوهی درختی خودرو و بلند با برگ های مرکب که پوست آن مصرف دارویی دارد
- برس
- چوبی که در بینی شتر می کنند و ریسمان را به آن می بندند، مهار، مهار شتر،
برای مثال چون گسستی مهار و ببریدی / زود بینی به بینی اندر برس (انوری - مجمع الفرس - برس)
- برس ((بَ))
- چوبی که در بینی شتر کنند
- برس ((بُ رُ))
- ابزاری برای مرتب کردن موی سر، ماهوت پاکن، مسواک، قلم موی درشت
- برس
- وسیله ای معمولاً پلاستیکی یا چوبی با صفحۀ تخت دسته دار و میله های باریک که برای مرتب کردن موها به کار می رود، وسیله ای به همین شکل با تارهای متراکم که برای پاک کردن لباس ها به کار می رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فطیر
در آیین زردشتی شاخه های بریده درختی که هر یک از آنها را در زبان پهلوی (تاک) و (تای) گویند. در اوستای موجود سخنی نیست که دال براین باشد شاخه های مزبور را از چه درختی باید تهیه کرد. فقط در یسنای 25 بند 3 اشاره شده که برسم باید از جنس یعنی رستنیها و گیاهان باشد ولی در کتب متاء خران آمده است که برسم باید از درخت انار چیده شود. رسم برسم گرفتن در ایران بسیار قدیم است و منظور از برسم بدست گرفتن و دعا خواندن همان سپاس بجای آوردن نسبت به تنعم از نباتات است که مایه تغذیه انسان و چهار پا و وسیله جمال طبیعت است
بالای سر
ماندگی وکوفتگی
شاخه های بریده شدۀ درخت انار، مورد، سرو و مانند آنکه موبدان زردشتی هنگام اجرای برخی مراسم مذهبی به دست می گیرند، برای مثال سر و تن بشوییم و برسم به دست / چنان چون بود مرد یزدان پرست (فردوسی - ۴/۳۱۱) . از جمله شرایط برسم به دست گرفتن پاکیزگی تن و لباس است
جعلی، اختراع
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
آتش بزرگ، یکی از سرداران یزدگرد ساسانی، مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش)، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی
در میان زردشتیان ایران و هندوستان از دیر باز بجای برسمهای نباتی برسمهای فلزی که از برنج و نقره ساخته میشود بکار میرود و آنها را روی برسمدان - که ظرفی است فلزی (طلا و نقره و مانند آن) - گذارند و آن را ماهروی هم گویند چه قسمت فوقانی آن دو انتهای برسم را نگاه میدارد بشکل تیغه ماه است
کاردی که بدان برسم از درخت برند
اندیشه کردن
غلبه یافتن، بر چیزی برتری یافتن
سنجیده
خصومت کردن، لجاجت
فرسایش
درد وورم سینه
معجون با گردو آمیخته
آمادگی، آرایش، خود آرائی
هندی بارش
براساء: مردم
شبدر از گیاهان شبدر
وصل، رسیدن
انجبار عصاالراعی
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، سیان، پرسیان، پرشیان