جدول جو
جدول جو

معنی برس

برس
(بَ)
بره. چوبک مهار. (منتهی الارب در ماده انف در ترجمه بره). چوبی باشد که در بینی شتر کنند و ریسمان مهار را بدان بندند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) : جمل آنف، اشتری که بینیش درد کند از برس. (مهذب الاسماء). الخش، برس در بینی شتر کردن. (تاج المصادر بیهقی) :
چون گسستی مهار و ببریدی
زود بینی به بینی اندر برس.
انوری.

مهارت راهنما. (آنندراج) (منتهی الارب). و رجوع به برس شود. مهارت و حذاقت دلیل و راهنما. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا