حائل و فاصله بین دو چیز، عالم بین دنیا و آخرت، از هنگام مرگ تا روز قیامت، کنایه از تشویش، نگرانی، سردرگمی، در علم جغرافیا قطعۀ زمین باریکی میان دو دریا که دو قطعه خشکی وسیع را به یکدیگر متصل می کند
حائل و فاصله بین دو چیز، عالم بین دنیا و آخرت، از هنگام مرگ تا روز قیامت، کنایه از تشویش، نگرانی، سردرگمی، در علم جغرافیا قطعۀ زمین باریکی میان دو دریا که دو قطعه خشکی وسیع را به یکدیگر متصل می کند
سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، اشنگور، کلی کک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
سیاه دِرَخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه اَنگور، آش اَنگور، اَشَنگور، کُلی کَک، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرُن، نرپرون
طبرزد. (بحر الجواهر) شکر. (منتهی الارب) ، اسم شکر معقود است که به فارسی آنرا نبات نامند. (فهرست مخزن الادویه). قند ابلوج. شکر تبرزد. (مهذب الاسماء). طبرزن. رجوع به المعرب جوالیقی ص 228 شود
طبرزد. (بحر الجواهر) شکر. (منتهی الارب) ، اسم شکر معقود است که به فارسی آنرا نبات نامند. (فهرست مخزن الادویه). قند ابلوج. شکر تبرزد. (مهذب الاسماء). طبرزن. رجوع به المعرب جوالیقی ص 228 شود