- برده
- غلام، کنیز، اسیر
معنی برده - جستجوی لغت در جدول جو
- برده
- بنده زر خرید
- برده
- بندۀ زرخرید، غلام، کنیز
حمل شده، آنچه کسی در قمار به دست آورده
- برده ((بَ دِ))
- غلام، کنیز، اسیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نبردآزموده، جنگی، جنگجو، دلاور، دلیر
خنکی سردی مبرده در فارسی مونث مبرد: سرد کن خنک کن، فرو نشاننده سبب خنکی بدن و جز آن. مونث مبرد جمع مبردات. یا ادویه مبرده. دارو هایی که موجب تبدیل جذب و دفع بدن و تعادل سوخت و ساز و بالنتیجه تعادل حرارت بدن شوند، دارو هایی که از تمایلات جنسی بکاهند مانند کافور
دلیر، دلاور
فیش، ورق، صفحه
سردی خنکی، سرد شدن، زم
قطع کننده
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
بازه، دور اندیشی، دورا، بیگانگی (بازه فاصله)، سرزمین دور
آفریدگان، آفریده، خلق
اسم بریدن، قطع کرده، جدا شده، شکافته شده، زخم شده، مجروح، ختنه شده، مختون، جمع بریدگان
روزگار، زمان
برده، زر خرید، غلام
یک شهر شهری واحد بلد. شهر، جمع بلاد بلدان، ناحیه زمین
حقیقت کار، کنه آن، اندرون
آنچه ته نشین شود از روغن و شراب درد
آبگیر، تالاب
اشکال، ذره، ایراد
وجود داشته موجود، واقع شده حادث گشته
آرد کنجده سفید ارده
مونث بارد سرد و خنک: امراض بارده اوجاع بارده. میوه دهنده ثمر دهنده (درخت)
شراب و می را گویند
خرده های آهن
شاخ درخت، کشت، زراعت
جمع بار نیکو کاران صالحان
پیزر (درگویش اسپهانی) تک جگن نیل از گیاهان ذوخ گیاهی از تیره جگن ها جزو رده تک لپه ییها که ارتفاعش از 2 تا 4 متر میرسد و جزو گیاهان نی مانند و بسیار زیباست. در انتهای ساقه هایش انشعابات چتر مانند جالبی بوجود آمده است. اصل این گیاه محتوی مواد ذخیره ییست که بمصرف تغذیه زارعان و دهقانان میرسد. از الیاف ساقه های قابل انعطاف این گیاه یک نوع کاغذ می سازند پاپیروس بابیروس ابردی درخت کاغذ مصری جگن نیل پاپروس حقی حفاء. نوعی خرمای خوب سنگ اشکنک
کشیدن، حمل کردن، نقل کردن، با خود برداشتن حیوان بار کش وتندرو، اسب تندرو حیوان بار کش وتندرو، اسب تندرو
افسانه، چیستان لغز چیستان