جدول جو
جدول جو

معنی برخور - جستجوی لغت در جدول جو

برخور
شریک، بهره ور
تصویری از برخور
تصویر برخور
فرهنگ لغت هوشیار
برخور
بهره ور، بهره بر، شریک، انباز
تصویری از برخور
تصویر برخور
فرهنگ فارسی عمید
برخور
((بَ خُ))
بهره مند، شریک، انباز
تصویری از برخور
تصویر برخور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برخورد
تصویر برخورد
تصادم، ضربه، تماس، تصادف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
بهم خوردن دو چیز، تصادف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
((بَ خُ))
به هم رسانیدن دو چیز، تصادم، به هم رسیدن دو کس، تصادف، ملاقات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
تصادف، ملاقات، به هم رسیدن دو چیز یا دو تن هنگام رد شدن و گذشتن از جایی
برخورد کردن: همدیگر را دیدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، کنایه از باشدت وخشونت رفتار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برخورد
تصویر برخورد
Impingement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
воздействие
دیکشنری فارسی به روسی
การกระทบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
הִתְנַגְּשׁוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از درخور
تصویر درخور
حائز اهمیت، قابل، مناسب، مستحق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برمور
تصویر برمور
خوراک و قوت، میل و خواهش، پر مور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشخور
تصویر بشخور
نیم خورده آب چهار پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخور
تصویر درخور
لایق، سزاوار، صالح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
اکال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برخود
تصویر برخود
بروی خود، بخود بالیدن
فرهنگ لغت هوشیار