جدول جو
جدول جو

معنی برجاس - جستجوی لغت در جدول جو

برجاس
آماجگاه، نشانه تیر وغیره
تصویری از برجاس
تصویر برجاس
فرهنگ لغت هوشیار
برجاس
هدف، نشانۀ تیر، آماجگاه، برای مثال کسان مرد راه خدا بوده اند / که برجاس تیر بلا بوده اند (سعدی۱ - ۲۹۰)
تصویری از برجاس
تصویر برجاس
فرهنگ فارسی عمید
برجاس
((بُ))
هدف، نشانه تیر. آماجگاه
تصویری از برجاس
تصویر برجاس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برجاسپ
تصویر برجاسپ
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برناس
تصویر برناس
غافل ونادان وخواب آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برباس
تصویر برباس
چاه ژرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برجیس
تصویر برجیس
ستاره مشتری
فرهنگ لغت هوشیار
مستقرثابت، پایدار پایا باقی. یا برجای بودن، در محل خود بودن، ثابت بودن برقرار بودن، بجایدر جای، در حق دربارهء. توضیح لازم الاضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برماس
تصویر برماس
لمس بساوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برلاس
تصویر برلاس
مرد دلاور وپاک نژاد، قهرمان ودلیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برناس
تصویر برناس
غافل، برای مثال نامه ها پیش تو همی آید / هم ز بیداردل هم از برناس (ناصرخسرو۱ - ۲۸۶)، نادان، خواب آلوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرجاس
تصویر مرجاس
ژرفا سنج ژرفا یاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برناس
تصویر برناس
((بَ))
غافل، نادان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برجیس
تصویر برجیس
((بِ))
سیاره مشتری، اورمزد
فرهنگ فارسی معین
سنگ یا آهنی که به ریسمان ببندند و در چاه آویزان کنند برای اندازه گیری عمق آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برجیس
تصویر برجیس
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، زاوش، زوش، زاووش، قاضی فلک، ژوپیتر، هرمز، زواش، سعد السّعود، سعد اکبر، اورمزد، قاضی چرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برجا
تصویر برجا
ثابت، برقرار، استوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجاس
تصویر رجاس
دریا، ابر غرنده، شتر بانگ کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برجا
تصویر برجا
((بَ))
شایسته، سزاوار
فرهنگ فارسی معین
دیفرو جاس دیفروغس یونانی گدازه، ارشاد (مرقشیشا حجر النور) جسمی است که پس از ذوب مس و طلا و نقره در ته کوره یا بوته باقی ماند، گلی است که سابقا از جزیره قبرس آنرا می آورند مرقشیشای معدنی
فرهنگ لغت هوشیار