- براهمه
- کستی بندان جمع برهمن برهمنان براهم
معنی براهمه - جستجوی لغت در جدول جو
- براهمه
- برهمن، عالم و پیشوای روحانی مذهب برهمایی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیوسته نگریستن ومژه برهم نزدن
هندی تازی شده از برهمن کستی بندان جمع برهمن برهمنان براهمه
پروژه
دیباچه، عنوان، سر نامه
راه منحرف از جاده راه کج، بیابانی که راه بجایی نداشته باشد
راه آب مجرای آب آب راه، گذرگاه سیل، سیلاب
بردوش
جمع برهان، پرون هان ها آوندها گر آوند خواهی به تیغم نگر (فردوسی) جمع برهان برهانها دلیلها حجتها
سینه کش کوه دامنه کوه
فرانسوی برگه
افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
ظاهر و آشکار
بیابانی که راه به جایی نداشته باشد، راهی که انسان از آن به مقصد نرسد، راه کج و غلط
ابریشم، تاری بسیار نازک و محکم که از باز کردن پیلۀ کرم ابریشم تهیه می شود و در صنایع نساجی و تهیۀ تار بعضی از سازهای موسیقی به کار می رود، بریشم، دمسق، سیلک، پناغ، دمسه، قزّ، کناغ، حریر، کج
جامۀ سبز
بیدمشک، درختی شبیه درخت بید با پوست صاف و برجستگی های تیز در زیر آن، از شکوفه های معطر آن که همین بیدمشک نام دارد عرقی بنام شربت عرق بیدمشک تهیه میشود که ملیّن و مقوی قلب و معده است، بهرامج، گربه بید، گربکو، بیدموش، مشک بید، پله
جامۀ سبز
بیدمشک، درختی شبیه درخت بید با پوست صاف و برجستگی های تیز در زیر آن، از شکوفه های معطر آن که همین بیدمشک نام دارد عرقی بنام شربت عرق بیدمشک تهیه میشود که ملیّن و مقوی قلب و معده است، بهرامج، گربه بید، گربکو، بیدموش، مشک بید، پله
راه آب، راهگذر آب، مجرای آب، گذرگاه سیل
گرو گذاشتن، شرط بستن، شرط بندی در مسابقۀ اسب دوانی
برهان ها، حجت ها، دلیل ها، دلیل قاطع ها، جمع واژۀ برهان
مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانند آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامۀ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
فراهت در فارسی زیرکی، استادگی، نیک رفتاری، شادمانی
کراهیت در فارسی: بیزاری بد شمردن ناپسند دانستن
شرط بستن
مساهمه و مساهمت در فارسی: بونداری هنبازی
((بَ مِ))
فرهنگ فارسی معین
عنوان، دستور کار یک مجلس، خطابه، جشن، آن چه که از رادیو، تلویزیون و سینما پخش می شود، مجموعه کارهایی که به هدف مشخصی ختم شود
Program
программа
Programm