- براتی
- جامه کهنه و مانند آن که در وجه برات مواجببمردم دهند، مردمی که در عروسی همراه داماد بخانه عروس روند
معنی براتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در حقیقت، صادقانه
حقاً، الحق
جمع بریه صحراها خشکیها
التهاب کلیه
بی سواد عامی. توضیح در عربی بمعنی ظاهر از هر چیز و ضد (جوانی) است
بریه ها، صحرا، بیابان، جمع واژۀ بریه
التهاب کلیه، مرضی که در اثر التهاب کلیه ها بروز می کند، این اسم از نام ریچارد برایت، پزشک انگلیسی، که در سال ۱۸۲۷ میلادی مطالعاتی دربارۀ این مرض به عمل آورده گرفته شده
منسوب به هرات ازمردم هرات، ساخته هرات، نوعی برنج گیلانی (ظاهرامنسوب به دهکده هرات رودسر)
اعمال نیک و خیرات
بواسطه، بعلت، جهت
عالم خدائی، عالم خدای
به منظور، با این هدف که، به علت، به سبب، برای اختصاص دادن چیزی به کار می رود مثلاً این جعبه برای استفاده در مواقع ضروری است، در ازای، در برابر، نسبت به، به خاطر مثلاً برایش می میرد
((بَ یِ))
فرهنگ فارسی معین
به علت، به سبب، به جهت (تعلیل را رساند)، به خاطر، به منظور (در بیان هدف و مقصود از چیزی)، در برابر (در بیان برابری و تقابل ارزش و مقدار چیزی)، در مدت زمان، به مدت، نسبت به (در بیان رابطه و نسبت میان دو امر)
نوشته ای که به موجب آن دریافت یا پرداخت پولی را به دیگری واگذار می کنند