معنی براری - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با براری
براری
- براری
- جَمعِ واژۀ بریه. صحراها و زمین های بی کشت. (از اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
بخاری
- بخاری
- دستگاهی است که در زمستان برای گرم کردن هوای اطاق بکار میرود و در آن نفت یا زغال یا هیزم میسوزانند و یا برق یا گاز کار میکند
فرهنگ لغت هوشیار