- براتگیر
- کسی که برات را برای او فرستند تا پول آنرا بپردازد محال علیه
معنی براتگیر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که برات را برای او می فرستند که پول آن را بدهد
گرانمایه
حیوانی که بار را حمل کند باربر، ارابه کشتی و اتومبیل باری، هودج کجاوه عماری، ماده هر حیوان
میله ای فلزی که بر بام ساختمان های بلند نصب می شود تا برق حاصل از صاعقه را با سیمی که به آن متصل شده به زمین منتقل کند و مانع حریق شود
متداول، جامع
هر چیزی که قیمت بسیار داشته باشد قیمتی گرانبها
مجرای باد در دیوار یا بام خانه
درخشگیر میله نوک تیزیست که انتهای آنرا از فلزی اکسید نشدنی مانند طلای سفید بپوشند و بوسیله نواری عریض مسی بزمین وصل کنند و میله را برفرازعمارات نصب نمایند تا از خطر صاعقه مصون مانند
نیم سوختگی، برشته بودن
راهرو مسافر، راهزن قاطع طریق
مجرای باد در دیوار یا بام خانه، راهی که برای جریان هوا در سقف یا میان دیوار اتاق درست کنند، بادخن، بادغر، حلقۀ فلزی مشبک روی سماور یا سر قلیان، خانه یا زمینی که در معرض وزش باد باشد
هر چیز قیمتی و گران مایه، گران بها، بهاور، بهایی، برای مثال دو یاره بهاگیر و دو گوشوار / یکی طوق پرگوهر شاهوار (فردوسی - ۷/۳۶۹)
بار گیرنده، بار برنده، بردارندۀ بار، اسب و هر حیوان بارکش، کشتی، ارابه، اتومبیل یا هر وسیلۀ نقلیۀ باری
خانه یا مکانی که در معرض وزش باد باشد، حلقه فلزی که روی قلیان گذارند تا تنباکو و آتش را نگه دارد
بار برنده، هر حیوان بارکش
Pervasive
onipresente
повсеместный
allgegenwärtig
wszechobecny
всезростаючий
omnipresente
omniprésent
onnipresente
alomtegenwoordig
सर्वव्यापी
شاملٌ
널리 퍼지는
נִפְרָס
her yerde olan
isiyozuilika