نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، بهمن، گل بهمن، بهمنان
نوعی گُل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگُل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گُل می دهد، بَهمَن، گُلِ بَهمَن، بَهمَنان
گمراه. بداخلاق. بدخوی کافر. زشت رفتار: هم آنگه به بیژن رسید آگهی که آمد بدست آن بدآیین رهی. فردوسی. شوی کار دیو بدآیین کنی پس آنگاه بر دیو نفرین کنی. (گرشاسب نامه)
گمراه. بداخلاق. بدخوی کافر. زشت رفتار: هم آنگه به بیژن رسید آگهی که آمد بدست آن بدآیین رهی. فردوسی. شوی کار دیو بدآیین کنی پس آنگاه بر دیو نفرین کنی. (گرشاسب نامه)
نوعی از ورزش شبیه به تنیس که در زمینی شبیه زمین والیبال با شرکت 2 یا 4 تن انجام میشود. راکت آن از راکت تنیس ضعیف تر است و توپ آن از یک گوی کوچک پلاستیک یا چرمی تشکیل شده که چند پر (پرنده) در آن فرو برده اند. این ورزش تازه در ایران معمول شده
نوعی از ورزش شبیه به تنیس که در زمینی شبیه زمین والیبال با شرکت 2 یا 4 تن انجام میشود. راکت آن از راکت تنیس ضعیف تر است و توپ آن از یک گوی کوچک پلاستیک یا چرمی تشکیل شده که چند پر (پرنده) در آن فرو برده اند. این ورزش تازه در ایران معمول شده