جدول جو
جدول جو

معنی بدلحاظ - جستجوی لغت در جدول جو

بدلحاظ
گستاخ، بیشرم، زشت
تصویری از بدلحاظ
تصویر بدلحاظ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بد لحاظ
تصویر بد لحاظ
بد برخورد بی حیا بی ادب بی شرم گستاخ پررو، زشت ناپسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلحاظ
تصویر بلحاظ
به انگیزی بموجب از نظر بملاحظهء. توضیح لازم الاضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد حال
تصویر بد حال
پراشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به لحاظ
تصویر به لحاظ
از دید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از به لحاظ
تصویر به لحاظ
به انگیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدلگام
تصویر بدلگام
اسب سرکش، بددهنه وسخت سر، مقابل خوش لگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدلجام
تصویر بدلجام
بد لگام (لجام تازی شده لگام پارسی است) سرکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدلگام
تصویر بدلگام
اسبی که دهنه قبول نکند، اسب سرکش، نافرمان، کنایه از گردن کش، یاغی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدلگام
تصویر بدلگام
((بَ لِ))
حیوان سرکش، آدم گردنکش، یاغی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدحال
تصویر بدحال
بدروز وبدبخت، کسی که حالش بدباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاظ
تصویر الحاظ
اندون چشم، باطن چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاظ
تصویر الحاظ
لحظ ها، از گوشۀ چشم به چیزی نگریستن، جمع واژۀ لحظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدلاء
تصویر بدلاء
((بُ دَ))
جمع بدل، بدیل، شریفان، کریمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدحال
تصویر بدحال
بیمار، غمگین، بدبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحاظ
تصویر لحاظ
دیدگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
جمع بدیل، والایان جمع بدل بدیل شریفان کریمان، جمع بدل بدیل شریفان کریمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدلا
تصویر بدلا
بدیل، مردمان شریف و کریم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحاظ
تصویر لحاظ
نگرش، ملاحظه، مراقب بودن، به گوشۀ چشم نگریستن، گوشۀ چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحاظ
تصویر لحاظ
ملاحظه، دیدن، نگاه داشتن به چشم چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحاظ
تصویر لحاظ
((لِ))
به گوشه چشم نگریستن، نگرش، دید، ملاحظه
فرهنگ فارسی معین