جدول جو
جدول جو

معنی بدبوی - جستجوی لغت در جدول جو

بدبوی
آنچه که بوی بد دهد متعفن گندیده بویناک مقابل خوشبوی معطر
تصویری از بدبوی
تصویر بدبوی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدبویی
تصویر بدبویی
تعفن گندیدگی مقابل خوشبویی عطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدبویی
تصویر بدبویی
گندیدگی، تعفن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بابوی
تصویر بابوی
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی سپاه بهرام چوبین سردار ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بدخوی
تصویر بدخوی
تندخو، زشت خوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
ابتدائی، آغازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
ابتدایی مثلاً هیئت بدوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدبو
تصویر بدبو
چیزی که بوی بد می دهد، گندیده، بویناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
ساکن بادیه، بادیه نشین، صحرانشین مثلاً قبایل بدوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
((بَ دَ))
بیابانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدوی
تصویر بدوی
ابتدایی، آغازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدبو
تصویر بدبو
Fetid, Foulsmelling
دیکشنری فارسی به انگلیسی
зловонный , воняющий
دیکشنری فارسی به روسی
неопрятный
دیکشنری فارسی به روسی
恶臭的 , 发臭的
دیکشنری فارسی به چینی
fétido, malcheiroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
fétide, nauséabond
دیکشنری فارسی به فرانسوی
เหม็น , มีกลิ่นเหม็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
ไม่เป็นระเบียบ
دیکشنری فارسی به تایلندی