معنی بدوی
بدوی
((بَ دَ))
بیابانی
تصویر بدوی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بدوی
بدوی
بدوی
ابتدائی، آغازی
فرهنگ لغت هوشیار
بدوی
بدوی
ابتدایی مثلاً هیئت بدوی
فرهنگ فارسی عمید
بدوی
بدوی
ساکن بادیه، بادیه نشین، صحرانشین مثلاً قبایل بدوی
فرهنگ فارسی عمید
بدوی
بدوی
ابتدایی، آغازی
فرهنگ فارسی معین
بدوی
بدوی
Dowdy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بدوی
بدوی
неопрятный
دیکشنری فارسی به روسی
بدوی
بدوی
ungepflegt
دیکشنری فارسی به آلمانی
بدوی
بدوی
неохайний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بدوی
بدوی
zaniedbany
دیکشنری فارسی به لهستانی