جدول جو
جدول جو

معنی بدار - جستجوی لغت در جدول جو

بدار
پیشی گرفتن شتافتن
تصویری از بدار
تصویر بدار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبدار
تصویر آبدار
شربت دار، ساقی، شاداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبدار
تصویر آبدار
پرآب مثلاً میوۀ آبدار، شاداب، باطراوت،
دارای جلا و برندگی، جوهردار مثلاً شمشیر آبدار،
کنایه از رکیک مثلاً فحش آبدار،
در علم شیمی هیدراته، آمیخته با آب،
کنایه از محکم مثلاً بوسۀ آبدار،
متصدی آبدارخانه که شربت، چای، قهوه، قلیان و مانند آن تهیه می کند، آبدارباشی، ساقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبدار
تصویر آبدار
آبدار باشی، ساقی، گیاه و میوه پرآب، تیز، برنده، فصیح و روان، سخت، محکم، غلیظ. صفتی برای دشنام، سیلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبدار
تصویر آبدار
Juicy, Succulent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
육즙이 많은 , 즙이 많은
دیکشنری فارسی به کره ای
رس دار , رسیلا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیدار
تصویر بیدار
(پسرانه)
آگاه، مطلع، هوشیار (نگارش کردی: بدار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جدار
تصویر جدار
پوسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بشار
تصویر بشار
گرفتار وپای بند، عاجز، محبوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزار
تصویر بزار
از ریشه پارسی بر زفروش دانه فروش فروشنده روغن بزرک
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده بندار ریشه دار، کیسه دار خانه دار صاحب تجمل و مکنت مایه دار، مالک صاحب ملک (بیشتر در خراسان)، کسی که خراج جنسی را بطور عمده میخرد، کسی که پیشه اش مالداری و باغداری و فروش محصول باغ و باغتره است، دارو فروش دوافروش، اسب فروش، آنکه چیزی را نگاه دارد تا بقیمت گرانتر بفروشدگرانفروش، تاجر معدن، متصدی چاپارخانه صاحب برید، سردار قشون سالار، گمرکچی، موکل اخذ مالیات از بارها و بنه ها، ذخیره، انبار، ثابت مقرر، جامد سخت، اصلی اصیل، باهوش دانا
فرهنگ لغت هوشیار
آذربویه اشنان. قسمی شیشه که از ترکیب سیلیکات دو پتاسیم و سیلیکات دو پلمپ ساخته شود آبگینه صاف و شفاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقار
تصویر بقار
گاو دار، آهنگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکار
تصویر بکار
مشغول به کار، بافایده، مفید، لازم، ضروری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدار
تصویر بیدار
مقابل خفته، کسی که در خواب نباشد، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار