معنی آبدار آبدار آبدار باشی، ساقی، گیاه و میوه پرآب، تیز، برنده، فصیح و روان، سخت، محکم، غلیظ. صفتی برای دشنام، سیلی تصویر آبدار فرهنگ فارسی معین