- بدآموز
- کسی که کارهای زشت از دیگری بیاموزد
معنی بدآموز - جستجوی لغت در جدول جو
- بدآموز
- کسی که کارهای بد یا مطالب بد به دیگران یاد می دهد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل بدآموز، یاد دادن رفتارهای بد و غیراخلاقی
آموزش کارهای ناپسند و غیراخلاقی
آنکه چیزهای بد بدیگران یاد دهد کسی که پندهای نادرست دهد مقابل نیک آموز، آنکه چیزهای بد از دیگران یاد گیرد مقابل نیک آموز
مبتدی
عمل بد آموز مقابل نیک آموزی
آموزندۀ پند، اندرزگوی، ناصح
کودکی که تازه به دبستان رفته، کسی که تازه به فراگرفتن هنری مشغول شده، شاگرد
بدنما، هر چیزی که در نظر خوب نیاید، آنچه صورت ظاهرش خوشایند نباشد، بدنمود
تازه کار، مبتدی، نوآموخته کودکی که تاره بدبستان رفته باشد
آکسیدانت
تیره روز بد روزگار مقابل نیک روز بهروز
پیش آمد بد، سوء حادثه
سبدی بزرگ که دو چوب بر دو طرف آن ببندند و بدان سرگین و مانند آن کشند سله سبد زنبر، پاروب بزرگ برف روبی
بسیار بد، بدخواه، گمراه، معیوب
بتفوز، کسی که لب و دهان زشت دارد، بددهان
سله، سبد، زنبر، پاروبی بزرگ که با آن برف می روبند
آموختن، آموزنده، آموختن، یاد گرفتن،
پسوند متصل به واژه به معنای یاد گیرنده مثلاً بدآموز، خودآموز، دانش آموز، کارآموز، هنرآموز،
پسوند متصل به واژه به معنای آموخته مثلاً دست آموز،
پسوند متصل به واژه به معنای یاد دهنده مثلاً ادب آموز
پسوند متصل به واژه به معنای یاد گیرنده مثلاً بدآموز، خودآموز، دانش آموز، کارآموز، هنرآموز،
پسوند متصل به واژه به معنای آموخته مثلاً دست آموز،
پسوند متصل به واژه به معنای یاد دهنده مثلاً ادب آموز