جدول جو
جدول جو

معنی بد - جستجوی لغت در جدول جو

بد
زشت، ناپسند
تصویری از بد
تصویر بد
فرهنگ لغت هوشیار
بد
دارای عیب و نقص، با کیفیت پایین، نامرغوب مثلاً هوای بد، اخلاق بد
به طور نامناسب و زشت مثلاً همیشه بد لباس می پوشد
به سختی، به دشواری
شر، بدی
صاحب، سرور، دارنده
پسوند متصل به واژه به معنای خداوند مثلاً باربد، سپهبد، کهبد، موبد، هیربد
تصویری از بد
تصویر بد
فرهنگ فارسی عمید
بد
((بُ دّ))
چاره، گریز
تصویری از بد
تصویر بد
فرهنگ فارسی معین
بد
((بَ))
زشت، ناپسند
تصویری از بد
تصویر بد
فرهنگ فارسی معین
بد
((بَ یا بُ))
مهتر، سرور بزرگ، دارنده، صاحب، خداوند مانند، سپهبد
تصویری از بد
تصویر بد
فرهنگ فارسی معین
بد
چاره، گزیر، عوض
جدایی
بت خانه
بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، فغ، آیبک، ژون، ایبک، طاغوت، صنم، بغ، شمسه، جبت، وثن
لابد: ناچار، ناگزیر
تصویری از بد
تصویر بد
فرهنگ فارسی عمید
بد
Bad, Lousy, Nasty
تصویری از بد
تصویر بد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بد
плохой , паршивый , противный
دیکشنری فارسی به روسی
بد
schlecht, miserabel, ekelhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
بد
поганий , огидний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بد
zły, kiepski, obrzydliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
بد
坏的 , 糟糕的 , 恶心的
دیکشنری فارسی به چینی
بد
ruim, péssimo, desagradável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بد
cattivo, pessimo, disgustoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بد
malo, pésimo, desagradable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بد
mauvais, médiocre, dégoûtant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بد
slecht, beroerd, walgelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
بد
แย่ , น่ารังเกียจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
بد
buruk, jijik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بد
يشوّه , تشوّهٌ , تشوّهٌ
دیکشنری فارسی به عربی
بد
बुरा , घटिया , घृणित
دیکشنری فارسی به هندی
بد
רע , גרוע , מְגֻעָל
دیکشنری فارسی به عبری
بد
悪い , ひどい , いやな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بد
나쁜 , 형편없는 , 불쾌한
دیکشنری فارسی به کره ای
بد
kötü, berbat, iğrenç
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بد
mbaya, chafu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بد
খারাপ , ঘৃণ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
بد
برا , خراب , بد
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدین سان
تصویر بدین سان
به این ترتیب، خلاصه اینکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدین روش
تصویر بدین روش
بدین طریق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدهی
تصویر بدهی
دین، قرض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدهکار
تصویر بدهکار
مدیون، مقروض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدنامی
تصویر بدنامی
سوء شهرت، تهمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدگمانی
تصویر بدگمانی
سوءظن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بدگمان
تصویر بدگمان
مشکوک
فرهنگ واژه فارسی سره