جدول جو
جدول جو

معنی بخورات - جستجوی لغت در جدول جو

بخورات
(بَ / بُ)
جمع واژۀ بخور. داروهایی که در بخور دادن بکار می برند. (ناظم الاطباء). و رجوع به بخور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهوران
تصویر بهوران
(پسرانه)
وه وران، آنکه دارای روح و روان نیکوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بخوردان
تصویر بخوردان
ظرف فلزی که در آن بخور دود کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بورات
تصویر بورات
هر یک از نمک های اسید بوریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخدرات
تصویر مخدرات
زن پرده نشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرورات
تصویر ضرورات
ضرورت، چیزی که به آن احتیاج داشته باشند، نیاز، حاجت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدخوراک
تصویر بدخوراک
کسی که خوراک های بد و نامطبوع بخورد، بدخورش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوتات
تصویر بیوتات
بیت ها، خانه ها، اتاق ها، جمع واژۀ بیت
فرهنگ فارسی عمید
آنچه از نقد و جنس که برای اماکن مشرفه فرستند، طعام فاتحه روح بزرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موخرات
تصویر موخرات
جمع موخره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مصوره، نگاشتگان چهر یافتگان پنداشتگان جمع مصوره (مصور) : صورت داده ها شکل پذیرفته ها: و هر یکی ازین مصورات بر صورت خویش محفوظ است اندر حال حیات نبات وحیوان، نقاشی شده ها، تصور شده ها، جمع مصوره (مصور) : صورت دهنده ها، نقاشی کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مزوره، ریویدگان ساختگی ها بیماربا ها جمع مزوره (مزور) : ومصنوعات خاص طبیعت کلی بر مثال مزورات است از مصنوعات نفس کلی... (جامع الحکمتین) جمع مزوره
فرهنگ لغت هوشیار
زنان پرده نشین، خانمهای با حجاب و پرده نشین و پاکدامن و با شرم و حیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرورات
تصویر مبرورات
نیکفر جامان پذیرفته ها درست ها جمع مبروره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرورات
تصویر کرورات
جمع کرور، پانصد ها، هزار ها
فرهنگ لغت هوشیار
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبخترات
تصویر تبخترات
جمع تبختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بثورات
تصویر بثورات
جمع غفص. بثور: بثورات سلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتوراک
تصویر بتوراک
گود غله دان، غله دان زیر زمینی، تمک (گویش سیستانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوکات
تصویر بلوکات
رمن نادرست بلوک ها جمع بلوک بسیاق عربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکوریت
تصویر بکوریت
بکر بودن، ارشد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهورات
تصویر تهورات
جمع تهور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بیوت، خانه ها جمع بیوت جمع ال، جمع بیت خانه ها اطاقها. یا اداره بیوتات. اداره ای که کارهای مربوط بساختمانها و اموال سلطنتی را بعهده دارد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بقول، گیاهدانه ها خشک افزار جمع بقول دانه گیاهانی از قبیل نخود و لوبیا و باقلا و عدس و ماش و غیره که از غذاهای مهم انسان است. بقولات علاوه برمواد نشاسته یی حاوی مقادیر بسیار مواد پروتیدی هستند. معمولا در فارسی بقولات را مرادف با حبوبات استعمال میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرورات
تصویر ذرورات
ذرور، جمع ذرور، داروهای سوده نمک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخویات
تصویر رخویات
نرم تنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امورات
تصویر امورات
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطورات
تصویر تطورات
جمع تطور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصورات
تصویر تصورات
انگارها جمع تصور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلورجات
تصویر بلورجات
انواع ظرف ها و اشیاء ساخته شده از بلور و شیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوتات
تصویر بیوتات
((بُ))
خانه ها، اتاق ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخدرات
تصویر مخدرات
((مُ خَ دَّ))
جمع مخدره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصورات
تصویر تصورات
انگارش ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تیغ و آشغال های درون آبندان و مرداب
فرهنگ گویش مازندرانی
خیالات، مفاهیم
دیکشنری اردو به فارسی