مهیاکرده. آماده. تهیه شده. فراهم کرده. در نظر گرفته شده: برای کافران عذابی بجارده... (از تفسیر ابوالفتوح رازی). آنگه وصف کرد آن متقیان را که بهشت برای ایشان بجارده است. (از تفسیرابوالفتوح رازی).
مهیاکرده. آماده. تهیه شده. فراهم کرده. در نظر گرفته شده: برای کافران عذابی بجارده... (از تفسیر ابوالفتوح رازی). آنگه وصف کرد آن متقیان را که بهشت برای ایشان بجارده است. (از تفسیرابوالفتوح رازی).
تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند، برای مثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نسک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)
تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند، برای مِثال چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نَسَک خوان شده از عشقش و ایارده گوی (خسروانی - شاعران بی دیوان - ۱۲۲)
دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد. در 42هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 30هزارگزی راه عمومی نافچ به سامان در دامنۀ کوه واقع است. هوایش معتدل و دارای 2158 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی می باشد. در حدود 25 باب دکان و یک زیارتگاه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد. در 42هزارگزی شمال باختر شهرکرد و 30هزارگزی راه عمومی نافچ به سامان در دامنۀ کوه واقع است. هوایش معتدل و دارای 2158 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی می باشد. در حدود 25 باب دکان و یک زیارتگاه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
نام ام ولد مادر واثق بن هرون الرشید است: معتصم روز پنجشنبه بمرد... و پسر خود را واثق ولیعهد کرد، نسب و حلیت: ابواسحاق ابراهیم و محمد نیز گویند، بن هرون الرشید، و مادرش ام ولد نام او بارده از مولدات کوفه... (مجمل التواریخ و القصص ص 358)
نام ام ولد مادر واثق بن هرون الرشید است: معتصم روز پنجشنبه بمرد... و پسر خود را واثق ولیعهد کرد، نسب و حلیت: ابواسحاق ابراهیم و محمد نیز گویند، بن هرون الرشید، و مادرش ام ولد نام او بارده از مولدات کوفه... (مجمل التواریخ و القصص ص 358)
دهی است از دهستان خیررودکنار دربخش مرکزی شهرستان نوشهر، در 7500 گزی جنوب شرقی نوشهر و 2 هزارگزی جنوب راه نوشهر به بابلسر، در دامنۀ معتدل هوائی واقع است. آبش از رود خانه خیررود و محصولش برنج و مرکبات و چای و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان خیررودکنار دربخش مرکزی شهرستان نوشهر، در 7500 گزی جنوب شرقی نوشهر و 2 هزارگزی جنوب راه نوشهر به بابلسر، در دامنۀ معتدل هوائی واقع است. آبش از رود خانه خیررود و محصولش برنج و مرکبات و چای و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
فرقه ای از خوارج اصحاب عبدالرحمن بن عجردند، دراعتقادات با ’نجدات’ یکسانند جز آنکه اینان گویندطفل از هر تکلیفی مبراست تا آنکه بعد از بلوغ اسلام آورد و واجب است که پس از بلوغ او را به اسلام دعوت کنند و نیز گویند اطفال مشرکان در آتش جهنم خواهند بود. عجارده بده فرقه منشعب شده اند: میمونیه، حمزیه، شعیبیه، حازمیه، اطرافیه، خلفیه، معلومیه، مجهولیه، صلتیه، ثعالبه. (از شرح مواقف از کشاف) ، عجارده اصحاب عبدالکریم بن عجرداند. (منتهی الارب)
فرقه ای از خوارج اصحاب عبدالرحمن بن عجردند، دراعتقادات با ’نَجَدات’ یکسانند جز آنکه اینان گویندطفل از هر تکلیفی مبراست تا آنکه بعد از بلوغ اسلام آورد و واجب است که پس از بلوغ او را به اسلام دعوت کنند و نیز گویند اطفال مشرکان در آتش جهنم خواهند بود. عجارده بده فرقه منشعب شده اند: میمونیه، حمزیه، شعیبیه، حازمیه، اطرافیه، خلفیه، معلومیه، مجهولیه، صلتیه، ثعالبه. (از شرح مواقف از کشاف) ، عجارده اصحاب عبدالکریم بن عجرداند. (منتهی الارب)
زمینی را گویند به جهت چیزی کاشتن آب داده باشند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (رشیدی) (فرهنگ نظام) (سروری) (ناظم الاطباء). زمین آب داده و آمادۀ کشت. (دمزن). زمینی که برای زراعت شخم و آبیاری شده باشد. در کتاب ’السامی فی الاسامی’: هی الارض التی ارسل فیهاالماء. همینطور در ’مجمعالفرس’: زمین که آب داده باشند. در بعضی از نسخ زمینی است که شخم زنندو بماند و در عربی فلحان گویند. (از شعوری ج 1 ورق 195).
زمینی را گویند به جهت چیزی کاشتن آب داده باشند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (رشیدی) (فرهنگ نظام) (سروری) (ناظم الاطباء). زمین آب داده و آمادۀ کشت. (دِمزن). زمینی که برای زراعت شخم و آبیاری شده باشد. در کتاب ’السامی فی الاسامی’: هی الارض التی ارسل فیهاالماء. همینطور در ’مجمعالفرس’: زمین که آب داده باشند. در بعضی از نسخ زمینی است که شخم زنندو بماند و در عربی فلحان گویند. (از شعوری ج 1 ورق 195).