بلاده بلاده کند هوشی تیماو دیر یابی بدکار، فاسق نابکار، فاحشه روسپی، مفسد مفتن، گمراه. تبهکار، فاسق، نابکار فرهنگ لغت هوشیار
بازده بازده مقدار درآمد و نتیجه و بهره برداری که از زمین مزروع یا کارخانه ای حاصل شود فرهنگ لغت هوشیار
بلاده بلاده فاسق، نابکار، بدکار، تبهکار، برای مِثال هر آن کریم که فرزند او بلاده بُوَد / شگفت باشد کاو از گناه ساده بُوَد (رودکی - ۵۲۲) فرهنگ فارسی عمید
بازده بازده نتیجۀ کار یک دستگاه به نسبت مقدار انرژی که در آن مصرف می شود، مقدار محصولی که انسان یا ماشین در مدت معین تولید می کند، راندمان فرهنگ فارسی عمید