مهیاکرده. آماده. تهیه شده. فراهم کرده. در نظر گرفته شده: برای کافران عذابی بجارده... (از تفسیر ابوالفتوح رازی). آنگه وصف کرد آن متقیان را که بهشت برای ایشان بجارده است. (از تفسیرابوالفتوح رازی).
مهیاکرده. آماده. تهیه شده. فراهم کرده. در نظر گرفته شده: برای کافران عذابی بجارده... (از تفسیر ابوالفتوح رازی). آنگه وصف کرد آن متقیان را که بهشت برای ایشان بجارده است. (از تفسیرابوالفتوح رازی).