جدول جو
جدول جو

معنی بتیمبه - جستجوی لغت در جدول جو

بتیمبه
اشکمبه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بتسابه
تصویر بتسابه
(دخترانه)
دختر، سوگند نام همسر داوود (ع) و مادر سلیمان (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نوشته، نوشته ای که بر بالای در یا دیوار عمارت روی سنگ یا کاشی نقش شده باشد، جمع کتائب، دسته ای از لشکر، سواره یا پیاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتیمچه
تصویر یتیمچه
خوراکی که از، پیاز، روغن، بادنجان یا کدو تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهیمه
تصویر بهیمه
حیوان چهارپا، از قبیل گاو، گوسفند، اسب، شتر و استر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بتیاره
تصویر بتیاره
پتیاره، زن بدکار ،پتیارک، پتیار
زشت و مهیب
بدکار
بلا، آشوب
آسیب، آفت
در آیین زردشتی مخلوق اهریمنی که در پی آزار مردم یا تباه ساختن چیزهای خوب و آثار نیکو است، دیو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یتیمه
تصویر یتیمه
یتیم، بی نظیر، بی مانند، گوهر یکتا و بی مانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلمبه
تصویر تلمبه
ابزاری که با آن آب را از چاه یا منبع خارج کنند، ابزاری که با آن هوا را وارد لاستیک، توپ و مانند آن ها می کنند، در علم نجوم صورت فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیمچه
تصویر تیمچه
بنایی شبیه کاروان سرایی کوچک، شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا داد و ستد کنند
فرهنگ فارسی عمید
(بِ رَ / رِ)
رنج. محنت. بلا. آفت. (برهان قاطع). فتنه. رنج و عنا. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 193). بلا. (صحاح الفرس). پتیاره. و این لغت در اصل بدیاره بوده یعنی رفیق بد و زشت و مکروه و تبدیل یافته. (آنندراج). بلیۀ فلک. (از انجمن آرای ناصری). بلا و آفت. (غیاث اللغات). بعضی بیتاره گفته اند. (از شرفنامۀ منیری). و رجوع به پیتاره شود
لغت نامه دهخدا
(بِ رَ / رَ)
هرچیز که مردمان آن را دشمن دارند و هر صورتی که در نظرها زشت و قبیح نماید. (برهان قاطع). هر چیز ترسناک که زشت و دلیر بر کس نماید. مهیب. چیزی که مردم آن را دشمن دارند. (صحاح الفرس). پتیاره. هرچیز مهیب ومکروه که بی اختیار بر کسی آید خواه حادثۀ زمانه و خواه جانور و خواه حکم قدر و بلیۀ فلک. (از آنندراج) (انجمن آرا). مکر و فریب. پتیاره. (غیاث اللغات). چیزی که دشمنش دارند. (شرفنامۀ منیری) :
نیاید ز ما با قضا چاره ای
نه سودی کند هیچ بتیاره ای.
فردوسی.
چو لطفش آمد بتیارۀ زمانه هاست
چو قهرش آمد اقبال آسمان هدرست.
انوری.
، بسیار، اندک (از اضداد است) ، زمینی است سنگلاخ سپید. بثره. (منتهی الارب). زمینی است که سنگهای آن مانند سنگلاخ سوخته است اما سپیدرنگ. (از اقرب الموارد) ، ریگ چسبیده به زمین که چون آن را کنند آب پیدا گردد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
دشتی است در فریژی، آنجایی که کورش کبیر در سال 548 قبل از میلاد کرازوس را مغلوب ساخت. (از لاروس). رجوع به تیم برارا و قاموس الاعلام ترکی ذیل تیمبریا شود
لغت نامه دهخدا
پمپ، اسبابی است که بوسیله آن هوا یا گاز یا مایعی را از جائی بجائی منتقل سازند
فرهنگ لغت هوشیار
یتیمه در فارسی مونث یتیم: پدر مرده: دختر، بی مانند یگانه دختربی پدر، بی نظیر بی مانند. یا یتیمه دهر. یتیمه الدهر یگانه روزگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نوشته ای که بر بالای دیوار یا کاشی نقش شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتیمه
تصویر شتیمه
مونث شتیم و دشنام ناسزا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهیمه
تصویر بهیمه
حیوان چهار پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیمچه
تصویر تیمچه
کاروانسرای کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رتیمه
تصویر رتیمه
نخ انگشت رشته ای که برای یاد آوری بر انگشت بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یتیمچه
تصویر یتیمچه
یتیم خردسال، غذائی که از بادنجان یا کدو پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
((کَ بِ))
دسته ای از لشگر، سنگ نبشته، جمع کتایب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یتیمچه
تصویر یتیمچه
((~ چ))
بادمجان یا کدوی آب پز شده که آن را با ماست یا کشک خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهیمه
تصویر بهیمه
((بَ مِ))
چهارپا، جمع بهایم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلمبه
تصویر تلمبه
((تُ لُ بِ))
دستگاهی که به وسیله آن مایعات و گازها را از منبعی بیرون کشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیمچه
تصویر تیمچه
((چِ))
کاروان سرای کوچک، بازار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلمبه
تصویر تلمبه
پمپ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیمچه
تصویر تیمچه
پاساژ، آرکاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
نبشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
Inscription
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شکبمه
فرهنگ گویش مازندرانی
برتیمبه، بتیم
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
inscrição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
Inschrift
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
napis
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کتیبه
تصویر کتیبه
надпись
دیکشنری فارسی به روسی