معنی بتسابه
- بتسابه(دخترانه)
- دختر، سوگند نام همسر داوود (ع) و مادر سلیمان (ع)
واژههای مرتبط با بتسابه
بمثابه
- بمثابه
- بدرجه، بمرتبه، بحد
آبتابه
- آبتابه
- ظرفی فلزین با لوله بلند که در آن آب کنند و بدان دست و رو و دهان را شویند
بتخانه
- بتخانه
- مرکز ومعبد بتها، بتکده
بنساله
- بنساله
- کهن سالخورده
برساله
- برساله
- معجون با گردو آمیخته
بدسابقه
- بدسابقه
- بدپیشینه، آنکه دارای سابقه بد است
آبتابه
- آبتابه
- آفتابه، ظرف آب خمره مانند، لوله دار و با دسته که برای شستشو به کار می رود، آبریز، آب دستان، ابریق
متشابه
- متشابه
- مانند هم، همانند، مقابلِ محکم، آیه ای که معنی واقعی آن معلوم نیست
بتخانه
- بتخانه
- جایی که بت ها را در آن نگهداری می کنند، معبد بت پرستان، خانۀ بت، بتکده، بتستان، کنایه از جای زنان پادشاهان، حرم، فَغستان، در تصوف کنایه از عالم لاهوت و مظهر ذات احدیت
