جدول جو
جدول جو

معنی باوریدن - جستجوی لغت در جدول جو

باوریدن
(گِ رِ تَ)
باور کردن. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 181). پذیرفتن. قبول کردن. اعتماد داشتن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باریدن
تصویر باریدن
فرود آمدن قطره های آب، دانه های برف یا تگرگ از آسمان، فروریختن چیزی مانند باران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشوریدن
تصویر بشوریدن
لعن کردن، نفرین کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسوریدن
تصویر بسوریدن
بشوریدن، لعن کردن، نفرین کردن
فرهنگ فارسی عمید
(شُ دَ)
دیوانه شدن. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(لِ جَ)
نیاوریدن. نیاوردن. ناآوردن. مقابل آوریدن. رجوع به آوریدن و آوردن شود:
توآن کسی که ترا مثل نافرید ایزد
تو آن کسی که ترا شبه ناورید اختر.
انوری
لغت نامه دهخدا
(گَ / گِ کَ دَ)
شوریدن. پشوریدن. نفرین و دعای بد کردن را گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). رجوع به پشوریدن شود.
لغت نامه دهخدا
(سِ تَ دَ)
بسولیدن. نفرین و دعای بد کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نفرین کردن. نفرین کنانیدن. (شرفنامۀ منیری). نفرین کردن. (فرهنگ نظام) (مؤید الفضلاء) (سروری: بسورید). بد خواستن. لعنت کردن. رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 186 و بسولیدن و بشوریدن شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کنارک چاه بهار در 18هزارگزی باختر راه شوسۀ چاه بهار به ایرانشهر. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از چاه باران تأمین میشود. محصول عمده آن ذرت و خرما است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ / دِ)
قبول کرده. که پذیرفته باشد. که قبول کرده باشد
لغت نامه دهخدا
ر (بارید بارد خواهد بارید ببار بارنده باران باریده بارش باراندن بارانیدن) فرود آمدن باران برف تگرگ و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشوریدن
تصویر بشوریدن
نفرین، دعای بد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشوریدن
تصویر بشوریدن
((بُ دَ))
لعن کردن، نفرین کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
((دَ))
فرود آمدن باران، برف، تگرگ و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
Pelt, Rain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
pleuvoir à verse, pleuvoir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
kumiminika, kunyesha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
menghujani, hujan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
yağmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
쏟아지다 , 비가 오다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
激しく降る , 雨が降る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
לרדת בחוזקה , גשם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
बरसाना , बारिश होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
ঝরঝর করে পড়া , বৃষ্টি পড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
литися , дощити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
ฝนตกหนัก , ฝนตก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
neerplenzen, regenen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
llover intensamente, llover
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
piovere a dirotto, piovere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
chover intensamente, chover
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
倾泻 , 下雨
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
lać intensywnie, padać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
prasseln, regnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
обрушиваться , дождить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باریدن
تصویر باریدن
زور سے برسنا , بارش ہونا
دیکشنری فارسی به اردو