معنی بشوریدن - فرهنگ فارسی معین
معنی بشوریدن
- بشوریدن((بُ دَ))
- لعن کردن، نفرین کردن
تصویر بشوریدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بشوریدن
بشوریدن
- بشوریدن
- شوریدن. پشوریدن. نفرین و دعای بد کردن را گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از مؤید الفضلاء). رجوع به پشوریدن شود.
لغت نامه دهخدا
آشوریدن
- آشوریدن
- شورانیدن، درهم کردن، برهم زدن، زیر و رو کردن، درهم ریختن، آمیختن، سرشتن، آشوردن، آشُردن، فاشورانیدن
فرهنگ فارسی عمید