جدول جو
جدول جو

معنی بالاسری - جستجوی لغت در جدول جو

بالاسری
(سَ)
منسوب به بالاسر، تکیه کلامی زنان را در خطاب بیکدیگر، بمزاح، قزوینی چه قزوینیان بتقلید ترکان اطفال و زیردستان و یا اکفاءو اقران را بالام خطاب کنند. رجوع به بالامجان شود
لغت نامه دهخدا
بالاسری
(سَ)
اصطلاح خاص شیعی در برابر شیخی. شیعۀ غیرشیخی. مقابل پشت سری و علت آن اینست که شیخیه نماز جماعت را در پائین پای حرم حسینی (امام حسین علیه السلام) میخوانند بخلاف منکرین خود یعنی فقهای آن بقعۀ مبارکه در بالای سر نماز میخوانند و به بالاسری مشهورند. (از روضات الجنات چ تهران ص 26). شیخیه بچهار رکن از اصول دین معتقدند از این قرار: توحید، نبوت، امامت، اعتقاد به شیعۀ کامل (رکن رابع). در صورتی که متشرعه یابالاسری ها به پنج اصل معتقدند از اینقرار: توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد. (از روضات الجنات). این اعتقاد مذهبی خصوصاً در کرمان در سالهای اواخر حکومت قاجاریه مورث کشمکش ها و اختلافات شدید بوده است. در این باب رجوع کنید بتاریخ وزیری چ باستانی پاریزی صص 440 -446 و همچنین رجوع به احمد احسایی شود.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

وسیله ای مرکب از دوربین و میلۀ مدرج برای اندازه گیری ارتفاعات و تغییرات مختصر ارتفاع یا اختلاف تراز دو نقطه، کاتتومتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والاسریر
تصویر والاسریر
پادشاه والامقام، بلندمرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
سرانجام، پایان، عاقبت، در آخر کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادساری
تصویر بادساری
سبک سری، غرور، تکبر
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
علو مقام و حسب. سرفرازی. والاسر بودن. صفت والاسر. رجوع به والاسر شود:
ترا گر فزون است والاسری
ولیکن نداری ز من برتری.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
برتر یا دورتراز آن جانب که سر قرار دارد (در قبر). مقابل پائین پا: او را بالاسر فلان دفن کردم، نامی است که بنواحی علیای رود خانه هراز و لار داده شده و آن به چهار بلوک تقسیم میشود: امیری یا پایین لاریجان، بالالاریجان، به رستاق و دیلارستاق. (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 66) ، از دهات لاریجان است. (همان کتاب ص 154)
لغت نامه دهخدا
تصویری از والاسری
تصویر والاسری
بلند مرتبگی سرفرازی: (تراگر فزونست و الاسری و لیکن ندای زمن برتری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
تازی نادرست سرانجام بتاوار باری سرانجام آخر عاقبت سرانجام، عاقبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بابلسری
تصویر بابلسری
منسوب به بابلسراز مردم بابلسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادساری
تصویر بادساری
سبکسری، باد سری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والاسریر
تصویر والاسریر
پادشاه مقتدر، والامقام بلند مرتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
((اَ خَ رَ یا رِ))
سرانجام، عاقبت، باری (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
((س ِ))
بیماری خونی ارثی خطرناکی که باعث ناهنجاری هایی در هموگولوبین گلبول قرمز می شود و در نتیجه عامل کم خونی می گردد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالاخره
تصویر بالاخره
سرانجام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
Highest
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
le plus élevé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
en yüksek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
가장 높은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
最高の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
הגבוה ביותר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
सर्वोच्च
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
tertinggi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
สูงที่สุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
наивысший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
hoogste
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
más alto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
il più alto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
mais alto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
最高的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
najwyższy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
найвищий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
am höchsten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بالاترین
تصویر بالاترین
ya juu
دیکشنری فارسی به سواحیلی