جدول جو
جدول جو

معنی تالاسمی

تالاسمی((س ِ))
بیماری خونی ارثی خطرناکی که باعث ناهنجاری هایی در هموگولوبین گلبول قرمز می شود و در نتیجه عامل کم خونی می گردد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تالاسمی

تولارمی

تولارمی
بیماری جوندگان مانند خرگوش، که از طریق نیش حشرات منتقل می شود و انسان در اثر تماس با حیوان مریض یا خوردن گوشت آن مبتلا می شود. از علائم آن، بروز دمل در محل دخول میکروب، ورم غدد لنفی، کاهش وزن، سردرد، تب و استفراغ می باشد، تب خرگوشی
تولارمی
فرهنگ فارسی عمید

والاسری

والاسری
بلند مرتبگی سرفرازی: (تراگر فزونست و الاسری و لیکن ندای زمن برتری)
والاسری
فرهنگ لغت هوشیار

بالاسری

بالاسری
منسوب به بالاسر، تکیه کلامی زنان را در خطاب بیکدیگر، بمزاح، قزوینی چه قزوینیان بتقلید ترکان اطفال و زیردستان و یا اکفاءو اقران را بالام خطاب کنند. رجوع به بالامجان شود
لغت نامه دهخدا

بالاسری

بالاسری
اصطلاح خاص شیعی در برابر شیخی. شیعۀ غیرشیخی. مقابل پشت سری و علت آن اینست که شیخیه نماز جماعت را در پائین پای حرم حسینی (امام حسین علیه السلام) میخوانند بخلاف منکرین خود یعنی فقهای آن بقعۀ مبارکه در بالای سر نماز میخوانند و به بالاسری مشهورند. (از روضات الجنات چ تهران ص 26). شیخیه بچهار رکن از اصول دین معتقدند از این قرار: توحید، نبوت، امامت، اعتقاد به شیعۀ کامل (رکن رابع). در صورتی که متشرعه یابالاسری ها به پنج اصل معتقدند از اینقرار: توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد. (از روضات الجنات). این اعتقاد مذهبی خصوصاً در کرمان در سالهای اواخر حکومت قاجاریه مورث کشمکش ها و اختلافات شدید بوده است. در این باب رجوع کنید بتاریخ وزیری چ باستانی پاریزی صص 440 -446 و همچنین رجوع به احمد احسایی شود.
لغت نامه دهخدا

تالانتی

تالانتی
قاموس الاعلام ترکی آرد: قصبۀ مرکزی ایالت ’لوقریده’ (لوکرید) است که در مشرق یونان و صدهزارگزی شمال غربی آتن، در بغاز تالانتی واقع است، و 6000 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا

تالاسقیس

تالاسقیس
در تریاق چنین ذکر کرده اند و گفته اند سپندان بابلی را تالاسقیس خوانند و قوت آن در ’حرف’ ذکر کرده شود، (ترجمه صیدنه)، رجوع به تالسپ و رجوع به حرف شود
لغت نامه دهخدا

تالارپی

تالارپی
یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شاهی است، این دهستان در طول رود خانه تالار از شمال دهستان ’بالاتجن’ تا انتهای ’رکن کلا’ واقع است و از رود خانه تالار مشروب شود و محصول عمده آن برنج و کنف و پنبه و کنجد و نیشکر و غلات و صیفی است، این دهستان از 17 آبادی تشکیل شده و 4550 تن سکنه دارد، قراء مهم آن عبارتند از: بالارستم، قلزم کلا، سارزکلا و رکن کلا که خود از 17 آبادی تشکیل گردیده است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)، رجوع بسفرنامۀ مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 46 و 117 شود
لغت نامه دهخدا

والاسری

والاسری
علو مقام و حسب. سرفرازی. والاسر بودن. صفت والاسر. رجوع به والاسر شود:
ترا گر فزون است والاسری
ولیکن نداری ز من برتری.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

تالاپی

تالاپی
صدای افتادن چیزی نرم بر زمین: انجیرها تالاپی می افتند روی زمین
لغت نامه دهخدا