معنی بالاخره بالاخره((اَ خَ رَ یا رِ)) سرانجام، عاقبت، باری (واژه فرهنگستان) تصویر بالاخره فرهنگ فارسی معین
بالاخره بالاخره آخرالامر، سرانجام، عاقبت، عاقبت الامرمتضاد: نخست، اولا، القصه فرهنگ واژه مترادف متضاد
بالفطره بالفطره به نهاد فطری جبلی: ... جانی بالفطره است، فطره از روی سرشت: بالفطره جنایتکار است فرهنگ لغت هوشیار
بالاخانه بالاخانه خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، بالاخانۀ تابستانیپَربار، پَروارِه، فَروار، فَروارِه، فَراوار، فَربال، بَربار، بَروار، بَروارِه، غُرفِه فرهنگ فارسی عمید
بالاخانه بالاخانه ساختمان کوچک با یک یا چند اتاق در قسمت فوقانی خانه و مستقل از آن بالاخانه را اجاره دادن: کنایه از عقل سالم نداشتن، سخنان پریشان و نامربوط گفتن فرهنگ فارسی معین