- بالاجبار
- به ناچار
معنی بالاجبار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همه با هم، بطور اجماع
والانژاد، نجیب زاده، دارای اصل ونصب عالی
دارای اصل و نسب عالی والانژاد نجیب زاده
روسی تبیره روسی سه چنگ
سخنی که فهمیده نشود، بلبله
نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
طبل، نقاره
آسانسور
به زور به فشار بااجبار باجبار از روی بی اختیاری جبرا
آسانسور، اتاقکی در بعضی از ساختمان های چندطبقه که به وسیلۀ برق کار می کند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده می شود