جدول جو
جدول جو

معنی بالاجبار - جستجوی لغت در جدول جو

بالاجبار
به ناچار
تصویری از بالاجبار
تصویر بالاجبار
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بالاجماع
تصویر بالاجماع
همه با هم، بطور اجماع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والاتبار
تصویر والاتبار
والانژاد، نجیب زاده، دارای اصل ونصب عالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والاتبار
تصویر والاتبار
دارای اصل و نسب عالی والانژاد نجیب زاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والاتبار
تصویر والاتبار
((تَ))
دارای اصل و نسب، نجیب زاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالابان
تصویر بالابان
روسی تبیره روسی سه چنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالابال
تصویر بالابال
سخنی که فهمیده نشود، بلبله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالابان
تصویر بالابان
نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بالابان
تصویر بالابان
طبل، نقاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالابر
تصویر بالابر
آسانسور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالجبر
تصویر بالجبر
به زور به فشار بااجبار باجبار از روی بی اختیاری جبرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالابر
تصویر بالابر
((بَ))
آسانسور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالابر
تصویر بالابر
آسانسور، اتاقکی در بعضی از ساختمان های چندطبقه که به وسیلۀ برق کار می کند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید