- باقیات
- بازمانده ها
معنی باقیات - جستجوی لغت در جدول جو
- باقیات
- باقی ها، پایدارها، پاینده ها، جاویدها، بازمانده ها، به جامانده ها، جمع واژۀ باقی
باقیات صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند
- باقیات
- جمع باقیه
باقیات صالحات: عمل های نیک، کارهای نیکو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راب ها
نیک مانداک آثارنیک که از شخص بجای ماند پس از مردن وی علمهای صالح، سبحان الله و الحمد الله ولا اله الا الله والله اکبر درنمازهای پنجگانه
کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند
عمل های نیک، کارهای نیکو
پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند
جمع اخقیه منسوب به اخق و علم اخق است قطعات و نوشته های اخقی
بی اندازه بسیار
کسی که لیاقت داشته باشد، کسی که لایق است
به زاد به خود به خود بذات ذاتا بخودی خود بگوهر مقابل باعرض بالغیر: (حرکت بالذات)، داتی اصلی: (و یتحمل که بعضی فقرات طفیلی آنچه مقصود بالذات بود در این کتاب عالم آرا در رشته تحریر در آمده باشد که محل اعتراض معترضان بوالفضل تواند بود)
بدهکار
جمع باسق، دراز شده ها
دوباره بدست آوردن
برزگر و زارع
از روی درستی
شکوهنده دارای هیبت بامهابت باشوکت
جمع ذاریه، بادها
مگسوارگان
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مکان روباز، مکانی نزدیک سلیمانیه محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستان (نگارش کردی:بازیان)
پایندگی ها
بوفیان تیره چغدها
آغازیان انگلی
جمع بهاریه قصایدی که درباره بهار گفته شود: (بهار آمد بهار آمد بهاریات باید گفت بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت) (مولوی)
حصیر، بوریاء، دوخبافت (دوخ علفی است بلند که از آن حصیر بافند) زیغ پلاچ
راستگوی درستکار
نوعی پارچه نخی
فرانسوی ژرفی
دیندار متدین دین دار بادین مقابل بی دیانت بی دین
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
رادیاتور فرانسوی سر برغ تابشگر
چهار دندان انسان بین دندانهای ثنایا و انیاب
جمع راسیه، ایستاها کوه های استوار