جدول جو
جدول جو

معنی باقیات

باقیات
جمع باقیه
باقیات صالحات: عمل های نیک، کارهای نیکو
تصویری از باقیات
تصویر باقیات
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با باقیات

باقیات

باقیات
باقی ها، پایدارها، پاینده ها، جاویدها، بازمانده ها، به جامانده ها، جمعِ واژۀ باقی
باقیاتِ صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند
باقیات
فرهنگ فارسی عمید

باقیات

باقیات
جَمعِ واژۀ باقیه، بازمانده ها، (آنندراج)، رجوع به باقیه شود،
- باقیات الصالحات، هر عمل نیک و صالح که ثواب آن باقی بماند، (از تاج العروس) (از اقرب الموارد)، عملهای صالح، همه کردارهای نیکی که در این جهان از کسی صادر میشود، (ناظم الاطباء)، عمل صالح (آنندراج) (منتهی الارب) :
باقیات الصالحات آمد کریم
رسته از صد آفت و اخطا و بیم،
مولوی،
لغت نامه دهخدا

باقیمت

باقیمت
از با+ قیمت، باارزش. گران قدر. گرانبها. ارزنده: و از وی (از پارس) بساطها و فرشها و زیلوهاو گلیمهای باقیمت خیزد. (حدود العالم) :
دریای سخن ها سخن خوب خدایست
پرگوهر باقیمت و پرلؤلؤ لالا.
ناصرخسرو.
مرگوهر باقیمت و باقدر و بها را
اینها نه سزااندکه بیقدر و بهااند.
ناصرخسرو.
قبای شه ز دیباست نرم و باقیمت
اگر چه زیر و درون پنبه و آستر دارد.
ناصرخسرو.
تا غلاف اندر بود باقیمت است
چون برون شد سوختن را آلت است.
مولوی.
و رجوع به قیمت شود
لغت نامه دهخدا

بادیات

بادیات
جَمعِ واژۀ بادیه، (قطر المحیط) (اقرب الموارد)، رجوع به بادیه شود
لغت نامه دهخدا

باقات

باقات
جَمعِ واژۀ باقه، دسته، بافه، رجوع به باقه شود
لغت نامه دهخدا

باقیا

باقیا
شاه باقیا، از عرفای نائین، فرزند امیرغیاث الدین محمد نائینی است، (تاریخ نائین تألیف صدر بلاغی ص 32)، از عرفای نائین است، در علم موسیقی مهارت داشته، بهند رفت و سپس به نائین بازگشت، از اوست:
زآن زنم کوس توکل کآسمان از بهر من
میرساند روزی و چرخ دگر هم میزند،
همه حاصل جهان را به نشاط صرف مل کن
برکافر و مسلمان بنشین و صلح کل کن،
رفتند به منزلگه مقصود عزیزان
باقی است که وامانده در این مرحله تنها،
(از تذکرۀنصرآبادی ص 306 و 307)
از شعرای ایران و اهل کاشان بوده است، از اوست:
شام فراق بی تو ز بس خون گریستم
یک عمر چون عقیق چراغم در آب سوخت،
(از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1204)، اسم یکی از بنی افرائیم است که برد نیز خوانده شده است، (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا