جدول جو
جدول جو

معنی بارسات

بارسات
موسم بارندگی، بشکال، پشکال، برشکال، پرشکال
تصویری از بارسات
تصویر بارسات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بارسات

بارسات

بارسات
فصل باران هندوستان، (دِمزن) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بارجات

بارجات
خریداری چیزی از روی اجبار و تحکم علاوه بر قیمت بازاری، (ناظم الاطباء) (دِمزن)
لغت نامه دهخدا

بارسان

بارسان
بارسیان، طایفه ای از کردان، (تاریخ کرد رشید یاسمی صص 111-115)، گیاه زمین، یقال: اطلعت الارض بارضها، ای نبتها، (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

برسات

برسات
برشکال. فصل باران هندوستان مأخوذ از سانسکریت. (ناظم الاطباء). بساره. باران تابستانی ممتد در هندوستان و سند (یادداشت مؤلف). بمعنی موسم بارش و برسات را فارسیان بتحریک استعمال نمایند. (آنندراج) :
در دهر کرم گر نبود نیست عجب کان
نی معدنی و نه حیوانی نه نبات است
در لفظ کرم هر ورقی بینی مرقوم
اندر همه هند بغایت برسات است.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بارمان

بارمان
محترم، لایق، دارای روح بزرگ، نام سردار افراسیاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، نام یکی از سرداران دوره ماد
بارمان
فرهنگ نامهای ایرانی