جدول جو
جدول جو

معنی باقعه - جستجوی لغت در جدول جو

باقعه
مرد زیرک و باهوش
تصویری از باقعه
تصویر باقعه
فرهنگ لغت هوشیار
باقعه
زیرک، تیزهوشی که کسی نتواند او را فریب بدهد، ویژگی مرغ زیرک که به دام نیفتد
تصویری از باقعه
تصویر باقعه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مادینه باقی باز مانده، ماندنی مونث باقی: آثار باقیه، جمع باقیات بواقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقله
تصویر باقله
یونانی کالوسک با سمر غول کوشک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقچه
تصویر باقچه
کلمه ترکی، بمعنی خرقه و پوشاک می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واقعه
تصویر واقعه
رویداد، رخداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صاقعه
تصویر صاقعه
مونث صاقع و آذرخش، بیز زدگی (برق زدگی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واقعه
تصویر واقعه
حادثه، پیشامد، کنایه از قیامت، پنجاه و ششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۶ آیه، کنایه از مرگ، قرارگرفته و واقع شده در مکانی، کنایه از جنگ، پیکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باقیه
تصویر باقیه
مؤنث واژۀ باقی، پایدار، پاینده، جاوید، بازمانده، به جامانده، باقی ماندۀ خراج یا مالیات که بر عهدۀ کسی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاقعه
تصویر فاقعه
پتیار سختی سختی بلا، جمع فواقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واقعه
تصویر واقعه
نازله، حادثه، اتفاق، پیش آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاقعه
تصویر فاقعه
((ق عَ یا ع))
سختی، بلا، جمع فواقع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واقعه
تصویر واقعه
((قِ عِ))
حادثه، پیش آمد، قیامت، رستاخیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بقعه
تصویر بقعه
جای پست گودالی که آب در آن جمع گردد، پاره ای زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقع
تصویر باقع
کفتار پیسه دار، سگ پیسه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقعه
تصویر بقعه
بنایی که بر بالای آرامگاه ائمه و بزرگان ساخته می شود، ناحیه، خانه، خانقاه، صومعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بقعه
تصویر بقعه
((بُ عِ))
قطعه ای از زمین، بنا، زیارتگاه، مزار ائمه و بزرگان دین، جای، مقام، جمع بقاع، بقع، اتاقکی که بر روی گور اولیا و قدیسان می سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باقعه القوم
تصویر باقعه القوم
برجسته گروه برجسته گروه ممتاز درمیان قوم خویش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقعهالقوم
تصویر باقعهالقوم
شخص برجسته و ممتاز در میان قوم خویش
فرهنگ فارسی عمید