جدول جو
جدول جو

معنی باقعه

باقعه
زیرک، تیزهوشی که کسی نتواند او را فریب بدهد، ویژگی مرغ زیرک که به دام نیفتد
تصویری از باقعه
تصویر باقعه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باقعه

باقعه

باقعه
تأنیث باقع. (از اقرب الموارد). رجوع به باقع شود.
لغت نامه دهخدا

باقیه

باقیه
مادینه باقی باز مانده، ماندنی مونث باقی: آثار باقیه، جمع باقیات بواقی
فرهنگ لغت هوشیار

واقعه

واقعه
حادثه، پیشامد، کنایه از قیامت، پنجاه و ششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹۶ آیه، کنایه از مرگ، قرارگرفته و واقع شده در مکانی، کنایه از جنگ، پیکار
واقعه
فرهنگ فارسی عمید

باقیه

باقیه
مؤنثِ واژۀ باقی، پایدار، پاینده، جاوید، بازمانده، به جامانده، باقی ماندۀ خراج یا مالیات که بر عهدۀ کسی است
باقیه
فرهنگ فارسی عمید