دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور که در 24 هزارگزی خاور فدیشه در جلگه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 82 تن سکنه. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور که در 24 هزارگزی خاور فدیشه در جلگه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 82 تن سکنه. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
قطعه ای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار می دهند، برای مثال گردون چو بادریسه کمندی ز حادثات / در گردنم فکند و ز محنت شدم چو دوک (ظهیرالدین فاریابی - لغتنامه - بادریسه) کماج، تختۀ گرد که میانش سوراخ دارد و در سرستون خیمه قرار می دهند، سنگرک، شنگرک، سنگور، سپندوز، چناب، کلیچۀ خیمه
قطعه ای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار می دهند، برای مِثال گردون چو بادریسه کمندی ز حادثات / در گردنم فکند و ز محنت شدم چو دوک (ظهیرالدین فاریابی - لغتنامه - بادریسه) کُماج، تختۀ گرد که میانش سوراخ دارد و در سرستون خیمه قرار می دهند، سَنگرَک، شَنگُرک، سَنگور، سِپَندوز، چَناب، کَلیچِۀ خِیمِه
بادرنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، ترنگان، ترنجان، بادرونه، بادرنجبویه
بادرَنگبویه، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی دندانه دار، گل های بنفش و شاخه های باریک که گل آن مصرف دارویی دارد و برای عطرسازی هم به کار می رود، بادرو، تُرُنگان، تُرُنجان، بادرونه، بادرَنجبویه
زید بن احمد باقری علوی، او در زمان متوکل عباسی خروج کرد ولی جمعی که با او همعهد و هم سوگند بودند ازو برگشتند و در جنگ بر دست لشکر متوکل گرفتار شد. (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 325)
زید بن احمد باقری علوی، او در زمان متوکل عباسی خروج کرد ولی جمعی که با او همعهد و هم سوگند بودند ازو برگشتند و در جنگ بر دست لشکر متوکل گرفتار شد. (از تاریخ گزیده چ عکسی ص 325)
تأنیث باقر. شکافنده. - رجل باقره، آنکه درعلوم جستجو کند و ژرف نگرد. (از تاج العروس). - فتنه باقره، ف تنه عظیم ووسیع. (از تاج العروس) و در حدیث آمده است: ستأتی علی الناس فتنه باقره تدع الحلیم حیران. فتنه ای تفرقه انداز و مزیل الفت. (ناظم الاطباء) (آنندراج). یعنی شکافندۀ الفت و شق کننده عصا. (از اقرب الموارد). ورجوع به باقر شود.
تأنیث باقر. شکافنده. - رجل باقره، آنکه درعلوم جستجو کند و ژرف نگرد. (از تاج العروس). - فتنه باقره، ف تنه عظیم ووسیع. (از تاج العروس) و در حدیث آمده است: ستأتی علی الناس فتنه باقره تدع الحلیم حیران. فتنه ای تفرقه انداز و مزیل الفت. (ناظم الاطباء) (آنندراج). یعنی شکافندۀ الفت و شق کننده عصا. (از اقرب الموارد). ورجوع به باقر شود.
دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در9 هزارگزی باختر فهلیان و بر کنار شوسۀ کازرون به بهبهان در دامنه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 250 سکنه. آب آنجا از رود خانه فهلیان و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و برنج و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون که در9 هزارگزی باختر فهلیان و بر کنار شوسۀ کازرون به بهبهان در دامنه واقع است. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 250 سکنه. آب آنجا از رود خانه فهلیان و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و برنج و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)