جدول جو
جدول جو

معنی بافتکار - جستجوی لغت در جدول جو

بافتکار
که بافد، که بافتن پیشه دارد، جولاهه، بافنده، حائک، آنکه کارش بافتن است، نساج:
این بافتکار دنیی جولاهه
رشتن ز هیچ و هیچ بود کارش،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باف کار
تصویر باف کار
بافنده، کسی چیزی را می بافد، مخفّف واژۀ بافنده کار، پای باف، نسّاج، حائک، جولاه، جولاهه، تننده، بافت کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافت کار
تصویر بافت کار
بافنده، کسی چیزی را می بافد، مخفّف واژۀ بافنده کار، باف کار، جولاه، حائک، پای باف، نسّاج، تننده، جولاهه
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
ردیف کار. در اصطلاح بنایان، خط مستقیم افقی کنار بنائی. توازی. موازات. یکباد. همباد. هم طراز. برابر. برابر یکدیگر. رجوع به باد شود
لغت نامه دهخدا
بافتحاس ابن باطاالعبرانی، از مؤلفان عبری است و ظاهراً کتابی در تواریخ پیغمبران خصوصاً انبیاء بنی اسرائیل داشته است. (رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 140 شود)
لغت نامه دهخدا
(عِ دَ)
پارسا و زاهد. متدین و عابد. (ناظم الاطباء). آنکه پرستش خدای شغل شاغل او است. و رجوع به عبادت شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
اندیشه نمودن. (ناظم الاطباء). اندیشیدن. تفکر کردن. فکر کردن. تخیل. اندیشه:
خویش را در خواب کن زین افتکار
سر ز زیر خواب در یقظه برآر.
مولوی.
هست ذرات خواطر و افتکار
پیش خورشید حقایق آشکار.
مولوی.
گر چه خود اندر محل افتکار
نیست سنگ و چوب و خشتی آشکار.
مولوی.
- افتکار کردن، فکر کردن. اندیشیدن:
شکر کدام فضل بجای آورد کسی
حیران بماند هر که در این افتکار کرد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
بافنده، جولاهه، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، مخفف بافنده کار، (انجمن آرای ناصری)، نساج، حائک، مرکب از باف و کار یعنی بافنده، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 161) جولاه، (گنج بازیافته، تألیف دبیرسیاقی ص 33 از سروری) :
بافکاری بود در شهر هری
داشت زیباروی و رعنا دختری،
لبیبی
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاف کار
تصویر صاف کار
پخکار گلگیر ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبادتکار
تصویر عبادتکار
نیایشگر شناینده عابد پارسا زاهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافکار
تصویر بافکار
بافنده جولاه نساج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راستکار
تصویر راستکار
پرهیزکار، درستکار و مقدس و عادل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافکار
تصویر بافکار
((فْ))
بافتکار، بافنده، جولاه، نساج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
مع الغطرسة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
Arrogantly, Boastfully, Condescendingly, Haughtily, Swaggeringly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
de manière arrogante, avec vanité, de manière condescendante, avec arrogance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
오만하게 , 자랑스럽게 , 경멸적으로 , 거만하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
تکبر کے ساتھ , اکڑ کر , حقارت کے ساتھ , تکبر سے , تکبر کے ساتھ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
kibirli bir şekilde, böbürlenerek, küçümseyerek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
kwa kiburi, kwa kujivuna, kwa dhihaka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
গর্বিতভাবে , অহংকারের সাথে , তাচ্ছিল্যভাবে , অহংকারপূর্ণভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
בצורה יהירה , בהתפארות , בזלזול , ביהירות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
傲慢に , 自慢げに , 見下すように , 高慢に , 横柄に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
arrogant, opschepperig, neerbuigend, verwaand
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
घमंड से , तुच्छता से , घमंडी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
secara sombong, dengan membanggakan diri, dengan merendahkan, dengan sombong, dengan angkuh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
อย่างหยิ่ง , อย่างโอ้อวด , อย่างดูถูก , อย่างเย่อหยิ่ง , อย่างหยิ่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
de manera arrogante, jactanciosamente, de manera condescendiente, con arrogancia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
arrogantemente, jactanciosamente, de forma condescendente, com arrogância, de maneira arrogante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
傲慢地 , 自夸地 , 居高临下地 , 高傲地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
arogancko, przechwalający się, pogardliwie, zarozumiale
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
зарозуміло , хвалебно , зверхньо , пихато
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
arroganterweise, stolz, herablassend, hochmütig, überheblich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
высокомерно , хвастливо , свысока , высокомерно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با تکبر
تصویر با تکبر
arrogante, vanitosamente, con disprezzo, con arroganza, in modo arrogante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی