اندیشه نمودن. (ناظم الاطباء). اندیشیدن. تفکر کردن. فکر کردن. تخیل. اندیشه: خویش را در خواب کن زین افتکار سر ز زیر خواب در یقظه برآر. مولوی. هست ذرات خواطر و افتکار پیش خورشید حقایق آشکار. مولوی. گر چه خود اندر محل افتکار نیست سنگ و چوب و خشتی آشکار. مولوی. - افتکار کردن، فکر کردن. اندیشیدن: شکر کدام فضل بجای آورد کسی حیران بماند هر که در این افتکار کرد. سعدی