جدول جو
جدول جو

معنی افتکار - جستجوی لغت در جدول جو

افتکار
(اُ)
اندیشه نمودن. (ناظم الاطباء). اندیشیدن. تفکر کردن. فکر کردن. تخیل. اندیشه:
خویش را در خواب کن زین افتکار
سر ز زیر خواب در یقظه برآر.
مولوی.
هست ذرات خواطر و افتکار
پیش خورشید حقایق آشکار.
مولوی.
گر چه خود اندر محل افتکار
نیست سنگ و چوب و خشتی آشکار.
مولوی.
- افتکار کردن، فکر کردن. اندیشیدن:
شکر کدام فضل بجای آورد کسی
حیران بماند هر که در این افتکار کرد.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افتقار
تصویر افتقار
فقیر شدن، بینوا شدن، نیازمند شدن، تهیدستی، درویشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابتکار
تصویر ابتکار
آوردن روشی نو، انجام دادن کار بی سابقه، نوآوری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتکار
تصویر احتکار
گردآوردن چیزی بیش از اندازۀ نیاز، انبار کردن، در علم اقتصاد انبار کردن کالا به قصد گران فروختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
فخر کردن، نازیدن، سرافرازی، چیزی که مایه فخر کردن و نازیدن شود، مایۀ افتخار
فرهنگ فارسی عمید
که بافد، که بافتن پیشه دارد، جولاهه، بافنده، حائک، آنکه کارش بافتن است، نساج:
این بافتکار دنیی جولاهه
رشتن ز هیچ و هیچ بود کارش،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از افتقار
تصویر افتقار
بی چیزی و تهی دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتکار
تصویر انتکار
تخم کشتن، رنگین شدن به گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افترار
تصویر افترار
نرم خندیدن، درخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتکال
تصویر افتکال
گزافیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتکاک
تصویر افتکاک
از هم جدا گردیدن، از گرو در آوردن، از گرو بدر آوردن گروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
نازیدن، بالیدن، فخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتکار
تصویر اشتکار
نیک بارانی باران نیک، پرشیری، کرک برآوردن، سختی سرما یا گرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکار
تصویر احتکار
گران فروختن، انبار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
فخر کردن، نازش، جمع افتخارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتقار
تصویر افتقار
((اِ تِ))
ندار شدن، نیازمند گشتن، فقر، تهیدستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتکار
تصویر احتکار
((اِ تِ))
انبار کردن و نگاهداشتن کالا به قصد گران فروختن، انبارداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتکار
تصویر ابتکار
((اِ تِ))
نوآوری، اختراع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتکاک
تصویر افتکاک
((اِ تِ))
از هم جدا کردن، از گرو به در آوردن گروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
سربلندی، بالندگی، ناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابتکار
تصویر ابتکار
نوآوری، نوآوردگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
Honor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
honneur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
onore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
เกียรติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
eer
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
honor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
honor
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
honra
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
荣誉
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
честь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
Ehre
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
честь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از افتخار
تصویر افتخار
kehormatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی