جدول جو
جدول جو

معنی باف کار

باف کار
بافنده، کسی چیزی را می بافد، مخفّف واژۀ بافنده کار، پای باف، نسّاج، حائک، جولاه، جولاهه، تننده، بافت کار
تصویری از باف کار
تصویر باف کار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باف کار

بافت کار

بافت کار
بافَندِه، کسی چیزی را می بافد، مخفّفِ واژۀ بافنده کار، باف کار، جولاه، حائِک، پای باف، نَسّاج، تَنَندِه، جولاهِه
بافت کار
فرهنگ فارسی عمید

بافتکار

بافتکار
که بافد، که بافتن پیشه دارد، جولاهه، بافنده، حائک، آنکه کارش بافتن است، نساج:
این بافتکار دنیی جولاهه
رشتن ز هیچ و هیچ بود کارش،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

باد کار

باد کار
ردیف کار. در اصطلاح بنایان، خط مستقیم افقی کنار بنائی. توازی. موازات. یکباد. همباد. هم طراز. برابر. برابر یکدیگر. رجوع به باد شود
لغت نامه دهخدا

بافکار

بافکار
بافنده، جولاهه، (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، مخفف بافنده کار، (انجمن آرای ناصری)، نساج، حائک، مرکب از باف و کار یعنی بافنده، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 161) جولاه، (گنج بازیافته، تألیف دبیرسیاقی ص 33 از سروری) :
بافکاری بود در شهر هری
داشت زیباروی و رعنا دختری،
لبیبی
لغت نامه دهخدا