- بارکده
- بار انداز
معنی بارکده - جستجوی لغت در جدول جو
- بارکده
- بارخانه، بارانداز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اینترنت
آنچه می بارد آنچه بشکل قطرات آب فرو ریزد
ابری که باران از آن بیاید، هر چیزی که مانند باران فرو ریزد
مونث بارد سرد و خنک: امراض بارده اوجاع بارده. میوه دهنده ثمر دهنده (درخت)
بار دهنده، میوه دهنده
مؤنث واژۀ بارد، سرد، خنک، بی مزه، خنک، آنکه معاشرت با او خوشایند نیست، بی ذوق، در طب قدیم مزاج سرد، سرد
((کُ))
فرهنگ فارسی معین
مجموعه ای از اعداد و خطوط با پهناهای مختلف که روی محصولی ثبت شود، این مجموعه نشان دهنده اطلاعاتی درباره موجودی کالا در انبار و نوع کالا و اطلاعات دیگر است، رمزینه (واژه فرهنگستان)
موجود، ساکن، حاضر
زمین شخم شده، زمینی که جهت کاشتن چیزی آب داده باشند
فرانسوی بانکدار بایگدار
نمو کرده، بلند شده
نمو کرده نشو و نما یافته بالیده
نمو کننده نشو و نماکننده رشد کننده
اسب جنیبت اسب کوتل
ساکن مقیم آرام گیرنده، جمع باشندگان
با جلال باعظمت باابهت
پنبه حلاجی کرده که برای رشتن گلوله کرده باشند پنبه زده شده غند غنده
بازی کننده، مقابل برنده
ابرقو
آتلیه
آتشکده
ر (بارید بارد خواهد بارید ببار بارنده باران باریده بارش باراندن بارانیدن) فرود آمدن باران برف تگرگ و مانند آن
صمغی است که از گونه های مختلف بارزد بدست می آید و آن بسبب گزش اندامهای گیاهی بوسیله حشرات یا ایجاد شکاف در ساقه گیاهان مذکور حاصل میشود
بادروزه
بسیار خردمند، باعقل، با سیاست خوب، با مغز، پیش بین
خیمه پادشاهان، بارگه، جائی که پادشاهان مردم را بحضور بپذیرند