جدول جو
جدول جو

معنی بارخیز - جستجوی لغت در جدول جو

بارخیز
حاصلخیز، بارور
تصویری از بارخیز
تصویر بارخیز
فرهنگ فارسی عمید
بارخیز
(شَ دَ / دِ)
شاخه هائی ازگیاهان که ممکن است بر روی آنها میوه ای پیدا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارشین
تصویر بارشین
(پسرانه)
در اصطلاح مردم فارس، درختچه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باریز
تصویر باریز
(دخترانه)
میوهایی که به وسیله باد از درخت کنده می شود (نگارش کردی: باژ)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارسین
تصویر بارسین
(پسرانه)
زاده خدای ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالویز
تصویر بالویز
(پسرانه)
سفیر (نگارش کردی: باوز)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارگیر
تصویر بارگیر
بار گیرنده، بار برنده، بردارندۀ بار، اسب و هر حیوان بارکش، کشتی، ارابه، اتومبیل یا هر وسیلۀ نقلیۀ باری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارکیز
تصویر مارکیز
عنوان اشرافی زنانه در بعضی از کشورهای اروپا، همسر مارکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارگین
تصویر بارگین
پارگین، گودالی که آب های کثیف و گندیده در آن جمع می شود، منجلاب، گندآب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادبیز
تصویر بادبیز
بادبزن، وسیله ای برای به حرکت در آوردن هوا و ایجاد باد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکرخیز
تصویر شکرخیز
جایی که نیشکر می کارند و شکر بسیار می گیرند، جایی که شکر فراوان باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارخدا
تصویر بارخدا
خداوند، خدای بزرگ، پادشاه بزرگ، برای مثال بارخدایی که از او شاکرند / بارخدایان جهان سربه سر (امیرمعزی - ۲۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سحرخیز
تصویر سحرخیز
آنکه هنگام سحر از خواب برخیزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارپیچ
تصویر بارپیچ
ریسمان یا تسمه ای که با آن بار را بر سقف اتومبیل می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادخیز
تصویر بادخیز
جایی که در آن باد بسیار می وزد
فرهنگ فارسی عمید
بازخاست، قیامت و روز عدالت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حاصل خیزی، باروری
لغت نامه دهخدا
نام محلی در کنار راه تبریز به اهر میان روبیا و اهرچای (رود اهر) در 112200گزی تبریز
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 48هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و 7هزارگزی جنوب راه فرعی بندرعباس - میناب در جلگه واقع است، هوایش گرم و دارای 450 تن سکنه میباشد، آبش از قنات و محصولش خرما و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است، مزارع قاسم آباد، میتو، خوش آمدجزء این ده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
باردیس، نام قصبۀ کوچکی است در طول حدود روسیه، در سنجاق چلدیر قدیم، و بر نهری از انهار تابع چوروق صو واقع گشته است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
خاربست، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
که باد در آنجا بسیار وزد، بسیارباد، مهب ریاح: منجیل و نواحی آن بادخیز است،
، بادگیر و بادغس، (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 166)، رجوع به بادغد، بادغر، بادغرا، بادغس و بادگیر شود، نفس کش، دودکش، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ناحیه ای است قریب بهرات که معرب آن بادغیس است و سبب تسمیه کثرت باد است در آن ناحیه، (آنندراج) (انجمن آرا)، ناحیه ای از اعمال هرات که اکنون معروف به بادغیس است، (ناظم الاطباء)، این وجه اشتقاق بر اساسی نیست، رجوع به بادغیس و بادغیش شود
لغت نامه دهخدا
پاریز، پاییز، بمعنی خزان، (آنندراج)، پاییز و فصل پاییز، (ناظم الاطباء)، پاییز، (دمزن)، رجوع به پاییز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بارلیف
تصویر بارلیف
حجاری بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگین
تصویر بارگین
پارگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارخدا
تصویر بارخدا
باراله خدای متعال، پادشاه بزرگ، خداوند مولی صاحب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادبیز
تصویر بادبیز
فصل خزان پاییز تیر خریف برگ ریزان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی از پارسی بگ و بیک برابر با بزرگ و والا بر گرفته از واژه بغ پارسی است بار بد بار سالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار خیزی
تصویر بار خیزی
باروری حاصلخیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحرخیز
تصویر سحرخیز
پگه خیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباریز
تصویر اباریز
جمع برز، دیگ ابزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار خیز
تصویر بار خیز
شاخه هایی از گیاهان که ممکن است میوه بر روی آنها پیدا شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازخیز
تصویر بازخیز
قیامت و روز عدالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارپیچ
تصویر بارپیچ
آنچه که بار را بدان پیچند مانند نوار ریسمان و غیره
فرهنگ لغت هوشیار