- بارخانه
- خانه بار، انبار، تجارتخانه
معنی بارخانه - جستجوی لغت در جدول جو
- بارخانه
- خیمه، چادر و لوازمی که در سفر با خود می برند، انبار و جای نگهداری کالاها
- بارخانه ((نِ))
- محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بتخانه
محل رهگذر باد، بادخون، بادخن
بت خانه، بتکده، برای مثال آن چون بهارخانۀ چین پر ز نقش چین / این چون نگارخانۀ مانی پر از نگار (عمعق - ۱۶۲) ، بنای زیبا و باشکوه
آنجائی که عده بسیاری کارگر بیک نوع کار اشتغال ورزند با چرخی و دستگاهی یا بی آن
ساختمانی که در آن به وسیلۀ ماشین آلات به تولید کالا می پردازند، آشپزخانه، موتور مثلاً کارخانۀ ساعت، کنایه از کارگاه نقاشی یا جای پرنقش، برای مثال آن پری پیکر حصارنشین / بود نقاش کارخانۀ چین (نظامی۴ - ۶۵۹) ،
کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
کنایه از دنیا، جهان، گیتی، مجموعۀ آلات و ادوات جنگی
شاه تیر چوب بزرگ
معقول، منطقی
عتیقه
اطاقی که مخصوص تهیه چای و قهوه و شربت و امثال آن است
پنجره ای که از میله های فلزی سازند
اپلکاره
بتخانه بتکده، بنای رفیع
جای پاسبان قراولخانه
نوایی است در موسیقی
کاغذی که در آن وزن و نوع کالاهائی که از شهر بشهر دیگر حمل میشود مینویسند که گیرنده بموجب آن تحویل بگیرد
سرمایه واقعی
کیسه ای بزرگ و ستبر که بر پشت چارپایان بارکش افکنند و در آن خاک شن آهک و جز آن ریزند جوال
محل وصول باج محل وصول عوارض، گمرک خانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
سبب و باعث ناله و زاری
فرودخانه
جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند
آئینه خانه
مطبعه، محل چاپ
دستگاه و محلی که تهیه چاو را بعهده داشت
نانوا خانه
دوا خانه، دوا فروشی
خانه ای که در آن شیشه بندی و آینه کاری بود تا هر چه از بیرون باشد دیده شود و روشنایی خورشید در آن افتد، آسمان پر ستاره، خانه ای که در آن تنور یا بخاری باشد خانه زمستانی که در آن آتش افروزند، حمام گرمابه، شبستان
نوندخانه
زرادخانه، اسلحه خانه