جدول جو
جدول جو

معنی بادخانه

بادخانه
محل رهگذر باد، بادخون، بادخن
تصویری از بادخانه
تصویر بادخانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بادخانه

بادخانه

بادخانه
بادگیر. مثل بادخان. (آنندراج) : چون آفریدگار تعالی او را (نمرود را) چنین ملک ارزانی داشت خویشتن را فراموش کرد و سر پرسودای وی باد خانه نخوت گشت. (تیسیر التفسیر امام نجم الدین عمر نسفی).
همی خواهی که جاویدان بمانی
درین پربادخانه سست بنیاد...
ازین پربادخانه هم بآخر
برون باید شدن ناچار با باد.
ناصرخسرو.
عقل اگر در میانه کشته شود
دست از بادخانه بستانیم.
خاقانی.
مرغ تیر را از خانه کمان باد خانه دماغ و آشیانۀ چشم بدل میداد. (از تاج المآثر). رجوع به بادخان شود، روز بیست ونهم از هر ماه شمسی، کاهو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بادگانه

بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اطاق بیرون را توان دید و بعکس
بادگانه
فرهنگ لغت هوشیار

بارخانه

بارخانه
خیمه، چادر و لوازمی که در سفر با خود می برند، انبار و جای نگهداری کالاها
بارخانه
فرهنگ فارسی عمید

بندخانه

بندخانه
زندان، جایی که محکومان و تبهکاران را در آنجا نگه می دارند، محبس، بندیخانه
بندخانه
فرهنگ فارسی عمید

بارخانه

بارخانه
محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند
بارخانه
فرهنگ فارسی معین

بادگانه

بادگانه
دریچه مشبکی که توسط آن از درون اتاق بیرون را توان دید و به عکس
بادگانه
فرهنگ فارسی معین

بادگانه

بادگانه
نوعی پنجره یا پرده از جنس چوب های نازک که برای جریان یافتن هوا، جلو در یا پنجره کار می گذاشتند، کرکره
بادگانه
فرهنگ فارسی عمید