جدول جو
جدول جو

معنی بارتلد - جستجوی لغت در جدول جو

بارتلد(تُ)
بارتولد. خاورشناس بنام روسی است که کتاب علمی و نفیسی در جغرافیا و تاریخ ترکستان روس در 1900 میلادی نوشته و در 1928 میلادی به انگلیسی درآمده است. وی با مراجعه به تاریخ دورۀ مغول و تحقیق در گزارش آسیای مرکزی و ترکستان در دورۀ استیلای مغول تألیفی ارزنده از زمان چنگیز و فتوحات ویاسای او و دورۀ تیموریان ساخته که دایره المعارف اسلام از آن نقل کرده است. همچنین کتابی در جنگهای آتسز و سنجر نگاشته که موادآن را از نسخۀ خطی بنگاه زبانهای شرقی پطرگراد ترتیب داده و درباره آتسز تحقیقاتی نموده است. رجوع به دایره المعارف اسلام شود. و نیز مقالات باارزشی درباره تاریخ ایران در مجلۀ آشورشناسی نگاشته است. (از فرهنگ خاورشناسان ص 57)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باربند
تصویر باربند
جای بستن بار در سقف اتومبیل یا اتوبوس
باره بند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بار دل
تصویر بار دل
کنایه از غم، غصه، اندوه، اندیشۀ روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارتنگ
تصویر بارتنگ
بارهنگ، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقه های نازک و برگ های بیضی شکل و خوشه های دراز که دانه های ریز و لعاب دار آن مصرف دارویی دارد،، زبان برّه، لسان الحمل، جرغول، چرغول، جرغون، خرغول
فرهنگ فارسی عمید
(تِ لِ)
سن بارتلمی، واقعۀ بارتلمی، پس از پیدایش نهضت مذهبی در نیمۀ اول قرن شانزدهم میلادی به وسیلۀ لوتر در کشور آلمان و کالون در سرزمین فرانسه وحدت مسیحیت در اروپای غربی از میان رفت و سه طریقت جدید لوتر و کالون و مذهب آنگلیکن برابر آئین کاتولیک بوجود آمد و لذا آتش جنگهای مذهبی زبانه کشید. صدور فرمان سن ژرمن در 1570 میلادی به مدت دو سال مابین کاتولیکها و پروتستانها صلح و آشتی برقرار نمود و کشور فرانسه را بطور موقت در آرامش نگه داشت. برای پایداری این صلح چاره ای اندیشیدند و آن چنین بود که مارگریت دو والوا خواهر شارل نهم را به عقد هانری دو ناوار پیشوای جوان پیروان کالون درآورند. اما ضعف ارادۀ شاه جوان بیست و دو ساله شارل نهم و اعتماد بینهایت او به (کولین یی امیرالبحر) و جاه طلبی ملکۀ کاترین دو مدیسی و ترس از اینکه قدرت و نفوذی را که در فرزندان خود دارد از دست بدهد وی را به طرح نقشۀ شومی واداشت و برای از بین بردن کولین یی مرتکب مخوفترین جنایات شد. بدین ترتیب که روز جمعۀ 22 اوت 1572، یعنی چهار روز پس از عروسی مجلل هانری دو ناوار و مارگریت، کولین یی بین ساعت ده و یازده از قصر لوور ب خانه خودمیرفت و در راه کتاب میخواند ناگاه گلوله ای از پنجرۀ اطاقی باو رسید، یکی از انگشتان دست راست او را برد و بازوی چپش را خرد کرد. چون این خبر را بشارل نهم رساندند بینهایت برآشفت و درزمان شتابان ب خانه کولین یی رفت و وی را گفت: ’مجروح شمائید ولی درد و الم را من حس میکنم، بخدا چنان انتقامی سخت بگیرم که درداستانها بازگویند’. پادشاه بی درنگ بتحقیق پرداخت ونخستین مجرمی که شناخته شد دوک دو گیز بود. ملکه ازین تحقیق و کنجکاوی بیم داشت و یگانه راه نجات را درقتل عام دانست و نقشۀ شیطانی خود را با دو فرزندش دوک دان ژو، و دوک دو گیز در میان نهاد و همان روز بنزد شاه رفت و بگناه خود اعتراف کرد و با این اعتراف شاه را سخت بحیرت فروبرد و در چنین حالی افزود که اکنون هوگنوها سلاح برداشته و انتقام را آماده اند، اگررؤسای پرتستانها بجای مانند، امنیت کشور و زندگانی پادشاه در خطر است. شاه پس از اندکی مخالفت ناچار تسلیم شد و گفت: ’همه را بیجان کنید تا برای سرزنش من یک تن هم بروی زمین باقی نماند’. دوک دو گیز درحال دست بکار شد و اوامر و احکام را با موافقت شهرداری پاریس ابلاغ کرد و همان نیمه شب قرار قتل عام را بفردا صبح یکشنبه 24 اوت 1572 که روز عید سن بارتلمی بود گذاشتند. قبل از سپیده دم دوک دو گیز ب خانه کولین یی رفت و یکی از نوکرانش که آلمانی و موسوم به بسم بود با سه تن سویسی بدرون اطاق رفتند. بسم پرسید: ’آیا تو امیرالبحری ؟’ وی گفت آری. بسم خنجر را بشکم او فروبرد و جسدش را بکوچه افکند. دوک دو گیز پس از اطمینان از مرگ امیرالبحر خود بقتل عام پرداخت. نخست قرار بر این بود که رؤسای پرتستان را از دم تیغ بگذرانند، اما اندکی بعد اراذل و اوباش بقصد قتل و غارت بسربازان پیوستند و قتل عام کردند حتی کودکان را نیز بجای نگذاشتند، و البته کوشش شاه و کارکنان شهرداری که سخت بوحشت افتاده بودند بجایی نرسید و آتش مشتعل را نتوانست خاموش سازد. آنقدرسوخت تا خود خاموش شد و کشتار تا روز سه شنبه 26 اوت ادامه یافت. دیگر شهرها نیز بپایتخت پیوستند و همین تراژدی را بازی کردند و بنا بروایات مختلف در این حادثۀ غم انگیز بین بیست تا شصت هزار تن بهلاکت رسیدند، فقط چند استان محدود از اجرای حکم سر باززد، و نامۀ یکی از استانداران خطاب بشاه بدین مضمون است: ’سپاهیانی که زیر فرمان من انجام وظیفه میکنند مردمانی شجاع و دلیرند و از آب و آتش پروا ندارند، ولی در میان آنان کسی را نیافتم تا بدست او فرمان ظالمانۀ شاه را اجرا کنم’. البته پس از انجام عمل به وسیلۀ اعلانات و مراسلات برؤسای کشورهای خارج و فرانسویان خواستند بدروغ بنمایانند که قتل عام بامور مذهبی مربوط نبوده بلکه تدبیری بود برای جلوگیری از آتش ف تنه امیرالبحر که در شرف اشتعال بوده است. و باید دانست که نه تنها این واقعۀ ننگین نتوانست از پیشرفت پرتستان جلوگیری کند بلکه برعکس موجب تقویت آن و تشدید منازعات مذهبی گردید. رجوع به ترجمه تاریخ قرون جدید آلبر ماله صص 147- 150 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
نام چند تن از پادشاهان دانمارک، سوئد و نروژ که از قرن نهم تا دوازدهم فرمانروایی داشتند
لغت نامه دهخدا
سنت، دوشیزۀ شهید که در اسکندریه بفرمان دیوکله سین سرش را بریدند. ذکران وی 28 آوریل است
لغت نامه دهخدا
(رِ دِ)
غم و اندوه دل و اندیشۀ روزگار باشد. (برهان). کنایه از اندوه دل و اندیشۀ روزگار است. (انجمن آرا) (آنندراج). غصه. (دمزن). و رجوع به شعوری و ’بار’ و ناظم الاطباء شود، سکۀ پول. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ لاه)
خدا. یزدان. اﷲ. پروردگار. رجوع به بار شود
لغت نامه دهخدا
(نُ وِ)
بارنولت (ژان). متولد به آمرس فوت به حدود 1549-1619 میلادی نام یکی از مشاهیر هلند است که برای استقلال کشورش کوشید و یکی از پایه گذاران جمهوری ایالات متحده بشمار است و سرانجام به امر موریس دوناسو اعدام گردید. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود
لغت نامه دهخدا
برولا، پسر خواجه بن ییسورنویان از قوم اولقونوت، (تاریخ مبارک غازانی چ 1358 انگلستان ص 91، 97، 98 و 99)
لغت نامه دهخدا
بزرگترین جزایر آنتیل کوچک و متعلق بدولت انگلیس و دارای 1700000 تن جمعیت و حاکم نشین آن شهر بریجتون است، (ناظم الاطباء)، رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی شود، نام یکی از جزائر آنتیل واقع در امریکا است که در 130درجۀ عرض شمالی و 62 درجۀ طول غربی واقع گشته، طولش 32 هزار و عرضش 18 هزار گز است و 162هزار تن نفوس دارد و دارای اراضی حاصلخیز می باشد، مرکزش قصبۀ بریجتون و محصول نیشکر آن فراوان میباشد، این جزیره راپرتقالیها کشف کرده اند و از تاریخ 1625 میلادی به تصرف دولت انگلیس درآمده است، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَ جَ دَ / دِ)
آنکه بارهارا بندد.
لغت نامه دهخدا
نام یکی از جزائر آنتیل واقع در آمریکا در 30هزارگزی شمال شهر آنیتفوآ، در 17 درجه و 40 دقیقۀ عرض شمالی و 64 درجه و 10 دقیقۀ طول غربی واقع گشته، طولش به 30 هزار و عرضش به 16 هزار گز بالغ است، اراضی آن پست و مسطح است، لنگرگاهی ندارد و سواحلش خطرناک میباشد، خاکش حاصلخیز و محصولاتش عبارت است از: پنبه، نیل، تنباکو، نیشکر و غیره، از سال 1628 میلادی در ید تصرف دولت انگلیس میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
دو بارتاس (گیوم)، نام شاعر فرانسوی است متولد در من فور نزدیک اوش (1544- 1590 میلادی)، مؤلف ’هفته’ یا ’آفرینش جهان’ که از کتاب مقدس ملهم است
لغت نامه دهخدا
(تُ لُ مِ)
کریستیان. متولد در قرب بیروت 1855 میلادی و متوفی به سال 1925 میلادی از علمای لغت شناس و زبان دان آلمانی است و از سال 1909 میلادی استاد سانسکریت در هیدلبرگ بود. آثار مهم او عبارت است از: دستور لهجه های ایران قدیم، تحقیقات درباب سکه شناسی اشکانی، خاطره های مجمع آثار عتیقه ج 2، ترجمه پنج گاتها، ترجمه ارت یشت، فرهنگ لغات قدیم ایران. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1570 و 1571 و ج 3 ص 2673 و یشتها ج 1 و 2 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
لغت عبری است بمعنی یاری و امداد، و آن نام کاهن و رهبرعبرانیان و کاتب دینی یهود در قرن پنجم قبل از میلاد است که در دربار ایران صاحب جاه و مقام بود. وی معاصر اردشیر درازدست هخامنشی بود. وی در سال 457 قبل از میلاد به سرکردگی و پیشوایی عده بسیاری از اسیران یهود که از بابل به اورشلیم بازمیگشتند (در حدود 1775 تن) برگزیده شد و در اورشلیم به اصلاح دین و تلاوت متون مقدس اشتغال داشت و همچنین به نوشتن تاریخ و کتاب معروف ’ عزرا’ و قسمتی از ’نحمیا’ سرگرم بود. گویند همه کتب عهدعتیق را وی جمعآوری و تدوین کرده است. عزرا در نویسندگی مهارت داشت و در آیین یهود اصلاحاتی کرده و کنیسه هایی تأسیس نموده است. و مسلمانان او را بنام عزیر خوانند و از انبیای بنی اسرائیل شمارند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به قاموس کتاب مقدس و عزیر شود
لغت نامه دهخدا
(تُ لُ)
قهرمان پیس ’ریش تراش اشبیلیه’ اثربومارشه که مظهر کسانی که قیم و در عین حال حسود و با سؤظن هستند میباشد
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 44 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رود خانه نکا واقع است. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 400 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات، عسل است. و شغل مردمش زراعت، گله داری و تهیۀ زغال، راهش مالرو است. گله داران زمستان به حدود بندر گز میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استرآباد چ قاهره 1342 بخش انگلیسی ص 122 قریه ای است از دودانگۀ هزارجریب و در ترجمه فارسی کتاب این کلمه حذف شده و در فهرست نیز نیامده است
لغت نامه دهخدا
(لِ تَ)
نام شهری مرکز قضای ایالت باری کشور ایتالیا که در 40 هزارگزی شمال غربی باری و ساحل دریای آدریاتیک واقع است. دارای قلعۀ مشرف به ویرانی، کلیسای زیبا و یک باب مدرسه بزرگ و پیکر احتمالی بزرگ و عظیم امپراطور هرقل میباشد. معادن نمک دارد و صید ماهی میشود و شهر بسیار قشنگ و منظمی است. دارای 51530 تن جمعیت و بندر فعالی در کنار دریای آدریاتیک میباشد
لغت نامه دهخدا
(مَ)
باردار. دارای بار
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نام شهری است در هندوستان، در دایرۀ کلکته در 220 هزارگزی شمال شرقی اکره در محل تلاقی دو نهر تابع برود گنگ واقع شده و مرکز سنجاقی مسمی به همین اسم میباشد. دارای صدهزار تن سکنه و صنایع و مکاتب بسیار است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
یکی از رجال سیاسی فرانسه، متولد در پاریس (1800 -1879 میلادی)، از تألیفات او رسالۀ ’تعلیمات عمومی درفرانسه’ است که بسال 1847 میلادی منتشر شد و همچنین ’تاریخ جنگهای مذهبی در فرانسه’ را میتوان نام برد
لغت نامه دهخدا
(تُلْ)
فردریک اگوست. مجسمه ساز فرانسوی متولد در کلمار. (1834- 1904 میلادی) مؤلف کتابهای ’آزادی، منورکننده جهان’ و ’شیر بل فور’
لغت نامه دهخدا
تصویری از بارمند
تصویر بارمند
باردار، دارای بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باربند
تصویر باربند
آنکه بارها را بندد، نواری که با آن بار را استوار کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارتنگ
تصویر بارتنگ
بارهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره چتریان که دارای برگهای نسبه پهن با بریدگیهای زیاد میباشد گلهایش زرد رنگ و میوه اش بقطر 2 میلیمتر و درازی یک سانتیمتر است اثنان اسنان
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ))
شبکه ای معمولاً فلزی که روی سقف اتومبیل های غیرباری نصب می کنند و روی آن بار می گذارند، نوار یا ریسمانی که با آن بار را می بندند، طویله یا اصطبل بی سقف که چهارپایان بارکش را در آن جا می بندند، بهاربند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارتند
تصویر کارتند
((تَ نَ))
عنکبوت، تار عنکبوت، کارتنک، کارتن، کارتینه
فرهنگ فارسی معین
روستایی از دهستان چهاردانگه شهریاری بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
بارهنگ، گیاهی طبی، کمربند مخصوص بستن بار روی پالان اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
انواع تلم گالشی که ساقه ی درختان را تهی کرده و مورد استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
دارکوب: که یک نوع آن سبز رنگ و نوع دیگرش سیاه با سری قرمز رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
ورم آماس برآمدگی
فرهنگ گویش مازندرانی