- بارانه
- شاه تیر چوب بزرگ
معنی بارانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ویرانه
حق ماموریت، حقوق
سوبسید
خانه بار، انبار، تجارتخانه
لباسی که آب در آن نفوذ نکند و هنگام باریدن برف و باران آنرا بر تن می کنند
درختی از تیره گل سرخیان که خاردار است و دارای گلهای سفید و قرمز و صورتی میباشد. گل آذینش دیهیم است. میوه اش قرمز و کوچک و کمی تلخ مزه است. این گیاه دارای گونه های مختلفی است که در تمام جنگلهای شمالی ایران (طوالش و گیلان و کلارستاق و نور و کجور و گرگان) وجود دارد و بیشتر در ارتفاعات فوقانی جنگل دیده میشود می انز راج اربو الم دلی الندری گارن. ملج غبیرای بری
ویرانه، جای خراب و ویران
خیمه، چادر و لوازمی که در سفر با خود می برند، انبار و جای نگهداری کالاها
مربوط به باران مثلاً روز بارانی، کنایه از دارای اشک مثلاً چشم بارانی، دارای باران، لباسی که آب در آن نفوذ نمی کند و هنگام باریدن برف و باران بر تن می کنند
منسوب به یار از روی یاری: نیست دستی که کشد دست مرا یارانه و زچنین صف نعالم سوی پیشانه برد. (مولوی)
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
محلی که در آن مال التجاره نگه دارند، انبار، کیسه ای که خریدار اشیاء خریده را در آن جای دهد، بسته های کالا، چیزی که در آن پلیدی و نجاست پر کرده از خانه بیرون کشند
مربوط به باران، تن پوشی که آب در آن نفوذ نکند
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار) یا ساعت کار (مانند یک ساعت تدریس) پرداخت می شود، کارمزد
درختی خاردار با گل های سرخ و سفید و میوۀ کوچک سرخ و تلخ مزه که در جنگل های شمال ایران می روید
کمک مالی دولت به تولیدکنندگان و مصرف کنندگان کالاهای اساسی برای پایین نگه داشتن نرخ آنها، سوبسید، از روی یاری مانند یاران، برای مثال هست مستی که کشد گوش مرا یارانه؟ / وز چنین صفّ نعالم سوی پیشانه برد؟ (مولوی۲ - ۱۴۷۳)
Drizzly, Rainy
дождливый
regnerisch
дощовий , дощовий
deszczowy
小雨的 , 阴雨的
chuvoso
piovoso
lluvioso
pluvieux
druilerig, regenachtig
ฝนตกปรอยๆ , ฝนตก
gerimis, hujan
ممطرٌ , ممطرٌ
वर्षा वाला
גשם קל , גשום